امروز تولد جیمز کامرون است. کارگردانی که بارها موفق شده تا مرزهای سینما را جابهجا کند. فیلمسازی که بیشتر از کارگردان به عنوان یک مهندس و آیندهنگر شناخته میشود و هر فیلمش در دنیای سینما حکم ابداع و اختراعی تازه را دارد. چه زمانی که برای ساخت یک نمای کوتاه در «ورطه» زمینهی ورود فناوری سیجیآی (گرافیک کامپیوتری) به سینما را فراهم کرد و چه هنگامی که با «تایتانیک» و «آواتار« اندازه و استانداردهای گیشه را برای همیشه تغییر داد.
به مناسبت 62 سالگی جیمز کامرون سری زده ایم به آرشیو ماهنامه دنیای تصویر. مطلبی که در ادامه میخوانید برگرفته از بخش ویژه و دنبالهداری است با عنوان «آیندهنگر: مردی که قرن بیستم را به سینما آورد». این بخش ویژه که قسمت اول آن در شماره 219 (شهریور 1391) به چاب رسیده، توسط سعید خاموش تهیه و تنظیم شده است.
با مرور این بخش در مییابیم که جیمز کامرون بزرگ سالها قبل چگونه گام اول خودش را برای ورود به سینما برداشته است.
در پاییز 1971، خانواده کامرون به آمریکا و شهرکی در حومهی لوسآنجلس مهاجرت کرد. کامرون که میخواست در رشتهی فیزیک ادامه تحصیل دهد، در آنجا به دبیرستان رفت. در سالهای آخر صبح به مدرسه میرفت و شب کار میکرد و به موازاتش به پروژههای خلاقانه خود، به نوشتن داستانهای علمی/خیالی و طراحی ادامه داد. به قول یکی از همشاگردیهایش: «جیم خیلی متفاوت بود؛ پسرکی هوشمند و مملو از ایده. از همانها که فکر میکنی بزرگ شود حتما کارهای خواهد شد.» وقتی کامرون 2001: اودیسه فضایی را دید، به فکرش رسید کاری در زمینهی فیلمسازی برای خود دست و پا کند. ولی تا آن زمان هیچ فیلمنامهای نخوانده بود. یکی از دوستانش فیلمنامه همشهری کین، محاکمه نورنبرگ و بوچ کسیدی و ساندنس کید را در اختیارش گذاشت تا با تعدادی از بهترین نمونههای فیلمنامهنویسی آشنا شود. جیمز بیست و یکی دو ساله کارهای مختلفی را برای امرار معاش انجام داد (رانندگی کامیون، سرایداری، پمپ بنزینی و…) و شبها نوشت و نقاشی کرد. شنبهها به کتابخانه محله میرفت و از رسالههای دانشجویی درباره تکنیک فیلمها (انواع و اقسام جلوههای ویژه، مدل و ماکت سازی، استفاده از لتههای نقاشی شده و …) فتوکپی میگرفت و با دقت آنها را مطالعه میکرد.
در سال 1977 وقتی جنگهای ستارهای به نمایش در آمد، کامرون و دوستانش به فکر افتادند تا فیلم فضایی خودشان را بسازند. آنها دست به کار شدند و زینوجنسیس را ساختند. ساختن این فیلم کوتاه با کمک پدر یکی از دوستان کامرون عملی شد که حسابدار انجمن دندانپزشکان ناحیه بود؛ اعضای این انجمن دنبال جایی برای سرمایهگذاری میگشتند. کامرون در جلسهای ایدهاش را برای آن دندانپزشکهای بیچاره مطرح کرد: فضانوردانی که به سیارهای دیگر رفته اند تا زمینه را برای چرخه بعدی از زندگی بشر آماده سازند. کامرون تازهکار تعدادی از طرحهایش را هم به آنها نشان داد و دوستانش که برخی عضو انجمن فیلم محله بودند، بودجهای مقتصدانه را درخواست کردند. به قول یکی از دوستان کامرون: «جیم را هم که میشناسید، بلافاصله کار را از دست دیگران گرفت و خودش شد کارگردان.»
دندانپزشکها که پولهای جنگ ستارگان بر سرشان میرقصید و خود را آماده کرده بودند تا پول هنگفتی به جیب بزنند، 30 هزار دلار را در اختیار آن جوانها گذاشتند تا یکی از صحنههای داستان را به فیلم برگردانند. قرار شد اگر نتیجه رضایتبخش بود، مبالغ بعدی را هم در اختیارشان بگذارند. به گفته کامرون: «آنها متوجه نشدند ما چقدر از قافله فیلمسازی پرت ایم و ناشیترین برقکار یک فیلم بیش از همهی ما از کار فیلمسازی سر در میآورد.» ولی بیتجربگی باعث نشد کامرون و دوستانش نقشهی یک فیلم بلندپروازانه را نکشند. فضای بزرگی اجاره کردند و روی دکورها خیلی زحمت کشیدند. وقتی دوربین کرایه کردند، باید به آنها نشان میدادند که چطور کاست بزنند. با این وجود جلوههای ویژه فیلم دوازده دقیقهایشان واقعا چشمگیر است و برخی ایدههایش در فیلمهای بعدی کامرون سربر آوردند؛ مثلا تانکهای شکارچی انسان در ترمیناتور و یا جامهای روباتی که سگورنی ویور در انتهای بیگانهها برای رودرویی با بیگانه تویش جا میگیرد.
برای ورسیون بلند فیلم دندانپزشکها دیگر با آنها تماس نگرفتند؛ اما همین فیلم کوتاه به نمونه کار کامرون تبدیل شد. فیلم بینندهاش را مجاب میکرد که او در مدل و ماکتسازی مهارت دارد و میداند چطور یک فیلم 35 را نور دهد و فیلمبرداری کند. کامرون همان نمونه فیلم را برداشت و به کمپانی نیوورلد پیکچرز راجر کورمن برد. شرکت پرکاری که به تولید فیلمهای ارزان رده-ب شهرت داشت و از قضای روزگار میرفت تا ورسیون چریکی جنگهای ستارهای را را نام نبردی فراسوی ستارهها بسازد. کامرون میرفت تا دقیقا در جایی که باید فرود آید. محیطی پر رقابت برای فیلمسازهای تازهکار که به جوانهای زبر و زرنگی مثل کامرون میدان میداد.