کسری ولایی
سیندرلای عصر یوتیوب
چه برای کسانی که شیفتهی بالیوود اند و چه برای آنهایی که گاه گداری فیلم هندی میبینند، عامر خان، یا به قول طرفداران ایرانیاش امیر خان، ستارهای دستنیافتنی است. سوپراستاری که محبوبیت حیرتانگیزش در هند، چین و سایر نقاط دنیا هم باعث نمیشود که فاصلهاش از سایر اسطورههای بالیوودی کم شود. عامر خان امسال هم با یک فیلم دیگر سینماهای هند را تسخیر کرد، فیلمی با همان فرمول همیشگی این ستارهی روشنفکر: سرگرمی برای تاثیر اجتماعی روی مخاطبان عام.
«سوپراستار مخفی»، که شاید مهمترین محصول سینمای هند در سال گذشته باشد، یک قصه پریانی پر از اشک و لبخند را روایت میکند که جای پری مهربانش را یوتیوب گرفته. دختر جوانی که میخواهد ستاره شود، از ترس پدر عوضیاش (نسخه به روز شدهای از گرگِ بد گُنده به ضرورت این قصهی عامهپسند و البته با الهام از نمونههای پرشمار در جهان سوم! ) نمیتواند مثل آدم برود دنبال رویاهایش. برای همین با نقاب و هویت مخفی کارهایش را در یوتیوب آپلود میکند. خیلی طول نمیکشد که استعدادِ دختر تمام مملکت را تحت تاثیر میدهد و در میان مردم پرشماری که میخواهند این ستارهی جدید را بیشتر بشناسند، یک تهیهکننده آش و لاش موسیقی ردش را میگیرد. ماجرا تبدیل میشود به تقابل نابرابر واقعیتِ نکبتی و رویاهای دستنیافتی در زندگی یک دختر نوجوان.
عامرخان در اکثر فیلمهایی که تهیه و بازی کرده همیشه برای خودش یک تعهد و مسئولیت اجتماعی قائل بوده؛ این که چطور میتواند مردم بیشتری را به سینماها بکشاند، آنها را در لذت تماشا غرق و در پایان کاری کند که شاید بخشی از مخاطبان میلیونی به فکر بهتر شدن زندگی خودشان و تغییر در جامعهی پیرامونی بیافتند. بعد از فیلمهای موثر و موفقی چون «باج»، «سه احمق»، «ستارههای روی زمین»، «پیکی»، «دانگال« و…خان این بار حضورش جلوی دوربین را به ایفای نقش یک آهنگساز خز و خل هندی محدود کرده تا فرصت نمایش را در اختیار زایرا واسیم و مهر ویج قرار دهد که با اجرای گرم و گیرای خود در نقش دختر و مادر قصه احساسات تماشاگران را در آغوش میگیرند. مادری که هر کاری میکند تا آرزوهای دخترش زنده باقی بماند و دختری که میخواهد تعبیر رویاهای بر باد رفتهی مادر باشد.
«سوپراستار مخفی» یک فیلم فمنیستی با مایههای پررنگ اجتماعی است ولی راهی که میرود با اکثر روشنفکران مدعی جهان سومی فرق دارد. به دنبال برانگیختن ترحم یا نفرت نیست. شبیه ترانههای فیلم است؛ ساده، و نه سادهلوحانه، احساسات و عواطف انسانی را فارغ از طبقه، نژاد و جنسیت را درگیر میکند. تماشای فیلم تجربهای پر از غم و شادی را برای مخاطبش رقم میزند و به یک حس مشترک و دور از فرصتطلبی میرسد. فیلم درباره این است که رسیدن به رویاها ارزش جنگیدن را دارد، حتی اگر این رویا دلخوشیِ یک زن خانهدارِ بیسواد برای دیدن لبخند بچههایش باشد.این یعنی دستاوردی بزرگ برای اثری عامهپسند با میلیونها مخاطب.
زنها پیچیدهاند!
آنتولوژی یکی از فرمتهای جذاب و البته بیشتر حاشیهای دنیای سینما است که بارها سینماگران بزرگ و کوچک را وسوسه کرده تا با کنار هم گذاشتن فیلمهای کوتاه خود به تجربهای تازه از همگرایی چند نگاه متفاوت برسند. «قصههای شورانگیز»، بهتر است عنوان فیلم را با همین ترجمه قبول کنید، ماجراجویی تازهای در سینمای هند است که با همراهی نتفلیکس ممکن شده و فقط چند روز از انتشار آن میگذرد. برای کسانی که شناخت نسبی از سینمای هند دارند، قرار گرفتن نام چهار کارگردان سرشناس مانند کاران جوهر، زویا اختر، دیباکار بانرجی و آنورانگ کاشیاپ به اندازهی کافی کنجکاویبرانگیز هست. حالا وقتی که این چهار فیلمساز با خاستگاه و سلیقهی متفاوت خود روی موضوع اسمش را نبری همچون تمایلات جنسی زنانه دست گذاشته باشند، چشمها گردتر هم میشود!
«قصههای شورانگیز» از چهار اپیزود مجزا تشکیل شده، چهار داستان مختلف که تنها نقطهی اشتراک آنها پرداختن به مفهوم زنانگی در هند معاصر است. همانطور که جغرافیای قصهها اپیزود به اپیزود تغییر میکند، لحن و فرم فیلمها هم ربطی به هم ندارد. مثلا فیلم زویا اختر در عین سادگی روایتی تلخ و تکاندهنده دارد از دختر کارگری که در سکوت و روزمرگی، لذت و تحقیر وجودی را در یک خانه پشت سر میگذارد و در پایان روز با پرسشهای عمیق اگزیستانسیالیستی در باب زنانگی خانه را ترک میکند. فیلم کاری را میکند که از یک داستان کوتاه معرکه انتظار میرود. یا کاران جوهر، یکی از غولهای بزرگ بالیوود امروز، رزق و برق و گرمای جاری در جریان اصلی سینمای هند را به کار میگیرد برای یک کمدی وقحیانه که به سختی میتوانید در برابر شوخیهایش مقاوت کنید. برخلاف اپیزودهای جوهر و اختر که به شدت وابسته و دربارهی فرهنگ سنتی هند هستند، در دو اپیزود دیگر تصویری را از طبقهی متوسط و مرفه هند میبینید که از نظر ماهوی شاید خیلی هم از سریالهای درام شبکه شوتایم و سیتکامهای نیویورکی دور نباشند.
معمولا فیلمهای آنتولوژی، حتی اگر نامهای بزرگی بر روی آن سنگینی کند، برای جدی گرفته شدن کار سختی دارند. اما چیزی که میتواند آثاری مانند همین «قصههای شورانگیز» را به تجربهای دیدنی تبدیل کند تنوع و خلاقیت در قصهگویی است. این فیلم هندی مانند خیلی از آثار دیگر که حتما تا به امروز دیده و شنیدهاید، به مخاطبش ثابت میکند بعد از میلیونها سال حیات بر روی زمین، چقدر حرف ناگفته دربارهی کالبد جسمانی بشر و غرایز سرکوب یا منفجر شده باقی مانده. «قصههای شورانگیز» خیلی روان پیش میرود و در پایان تبدیل میشود به شنای سرعتی در بخش عمیق استخری که پر است از حرفهای ناشنیدهی زنانه. پیشنهادی جذاب و ساده برای آشنایی بیشتر با سینمای آلترناتیو هند.
هفت صبح