ترجمۀ دنیا میرکتولی
دنیای تصویر آنلاین- فیلم کنجکاویبرانگیز «جوکر» ساختۀ تاد فیلیپس در شرایطی در چهارمین روز جشنوارۀ فیلم ونیز به نمایش درآمد که با تمجید و تحسین چشمگیر تماشاگران و هشت دقیقه تشویقِ ایستاده روبرو شد.
در ادامه بریدههایی از مطلب یکی از نویسندگان «فوربس» بر این فیلم را میخوانید.
پیشینۀ تاد فیلیپس به عنوان سازندۀ کمدیهایی همچون «مدرسۀ قدیمی» و «استارسکی و هاچ» و «خماری»، در «جوکر» بسیار به کمکاش آمده و این نکته را آشکار میکند که ماهیت کمدی، درک و بینش و تجربۀ فوقالعادهای را که مناسبِ ژانر اکشن و درام است، برای فیلمساز فراهم میکند. قطعا «جوکر» لحظات کمدی هم دارد اما دارای لحظههای اکشن انفجاری نیز هست و روی هم رفته یک تریلر دراماتیک روانشناختی محسوب میشود. از این روست که واکین(خواکین) فینیکس، کفش دلقک خود را به نحو درخشانی در هر دو سوی مجزای بین کمدی اسلپاستیک و اکشن درام نگاه میدارد. به گونهای که هر کجا نیاز باشد، یک سو را ارائه میدهد و سوی دیگر را پنهان میکند. این ترکیب به گونهای دلپسند در دستهای فیلیپس و فینیکس قرار گرفته و تبدیل به معجونی ناپایدار و متغیر و دگرگونپذیر شده و به حفظ حس تردید و بلاتکلیفیِ مدام دربارۀ آنچه شاهدش هستیم کمک میکند. طوری که تماشاگر با خود میگوید این لحظه واقعیست؟ یا توهم است؟ یا آمیزهای عجیب از هردوست؟
مارتین اسکورسیزی نیز بدون شک میتوانست این فیلم را بسازد، اما اثر او احتمالا بیشتر بر مبنای رئالیسم پیش میرفت و جهنم شخصیِ زجرآور و طاقتفرسایی را از جنبههای اخلاقی به نمایش میگذاشت که جوکر از طریق آن، مسیر خود را بسوی تبدیل به موجودی که اکنون هست میپیمود. اما تاد فیلیپس هر چند به اثر متفاوتی دست پیدا کرده، ذات واقعیتر و قانعکنندهتری از جوکر حقیقی به تصویر میکشد. او موفق به خلق رئالیسمی رؤیاگون میشود و به ما اجازه میدهد وارد احساسات و مشاهدات و نیرنگهای کابوسمانندِ جوکر شویم و از واقعیت سیاه و چرکِ کف خیابان به درجهای از فهم و آگاهی برسیم. همۀ اینها در عین حال که بسیار واقعی به نظر میرسد، سوررئال است؛ درست همانند تجربۀ پیچیدۀ فراحقیقت که در اثر استفاده از مخدر به سراغ آدم میآید.
اینجا باید دوباره به واکین فینیکس برگردم؛ چون هر نکتهای در فیلم به اجرای او ربط پیدا میکند. این نشان از استادی و تردستی و هنرمندیِ فونیکس و همچنین سرسپردگی او به نقشاش دارد. نقش جوکر مدعی دریافت تاج پادشاهی میان اجراهای فینیکس تا امروز است (رقبای دیگر برای دریافت این نشان، Walk the Line، «هنوز اینجا هستم»، «مرشد» و «تو واقعا هرگز اینجا نبودی» هستند). این فیلم میتواند (و البته به گمانم حتما میتواند) تنها فیلم ژانر ابرقهرمانی باشد که اولین اسکار نقش اول مرد را میرباید. و اما رابرت دنیرو… خب او دنیروست دیگر و قطعا همیشه فوقالعادهست. اما اینجا به اجرای خود در نقش اصلی «سلطان کمدی»، عطر و طعم تازهای افزوده و آن همان واژگونیِ مقام و موقعیتاش در «جوکر» است.
«جوکر» فیلم شگفتانگیزیست که از مدتها قبل مقدر شده با هیث لجرِ «شوالیۀ تاریکی» رقابت کند؛ از این جهت که کاراکتر جوکر، با تصویر سینماییِ لجر گرهای همیشگی خورده است. اما اقتباس فیلیپس بسیار حیرتآور است و امیدوارم واکین فینیکس مجاب شود دوباره اجرای این نقش را بر عهده بگیرد و در سالهای آینده به سهگانۀ جدید «بتمن» ساختۀ مت ریوز بپیوندد.
اما اگر این فیلم تنها بازی فینیکس در نقش جوکر باشد، به هر حال به خاطر داشتناش باید شکرگزار باشیم. «جوکر» یکی از شاهکارهای واقعی سینمای ابرقهرمانی و یکی از بزرگترین دستاوردهای سال 2019 است.