بایگانی‌ها

یک مرد، یک شهر و یک زلزله/یادداشتی درباره «احمد»

محمد جلیلوند

بخش مهمی از آثار تولید شده در سینمای فاجعه، اختصاص به سوانح طبیعی از قبلی: سیل، زلزله و… دارد که تماشاگر با آن از دور یا نزدیک آشنا بوده و به همین خاطر هم برای باور آن مشکلی ندارد. حال آن چه که این قبیل فیلم‌ها را از یکدیگر متمایز کرده و مخاطبان بیشتری را جذب خود کرده، مسأله کیفیت در ابعاد مختلف است. از فیلمنامه گرفته تا کارگردانی، صدا و جلوه‌های ویژه تصویری. فیلم سینمایی (احمد) به کارگردانی‌امیرعباس ربیعی که روز گذشته در سالن همایش‌های برج میلاد به نمایش درآمد، نمونه‌ای شاخص در این باب است که زلزله پنجم دی ۱۳۸۲ را محور قصه خود قرار داده و با تکیه بر قهرمان خود -حاج احمد کاظمی- پیش می‌رود.
فیلمنامه احمد را می‌توان در زمره فیلمنامه‌های ماجرامحور قرار داد که در عین حال روی قهرملن خود تأکید بسیار دارد. زلزله هولناک بم بیست سال پیش که یک ایران را تحت تأثیر قرار داد و بسیج کرد، فضایی آخرالزمانی را خلق کرده و قهرمان کنشمند خود را در قلب آن قرار داده است. کل زمان فیلم نیز یک بیست و ساعت حیاتی پس از وقوع زلزله است که در متن آن احمد کاظمی یکی از فرماندهان کلیدی زمان جنگ قرار دارد. احمد با آماده شدن حاج احمد برای نماز صبح آغاز شده و صبح روز بعد با نماز صبح دیگری که می‌خواند، به پایان می‌رسد.
فیلم در یک سوم نخست خوب پیش رقته و ضرباهنگ مناسبی دارد. در عین حال تمرکز آن روی احمد کاظمی و کنشمندی او در قلب زلزله‌ای است که فاجعه بزرگی را رقم‌زده است. اما هر چه که
قصه پیش می‌رود سؤالات مختلفی در ذهن تماشاگر نقش می‌بندد که بخش مهمی از آن به مسأله عدم حضور نیرو‌های دولتی به جز هلال احمر در بم باز می‌گردد.
نویسنده فیلمنامه احمد برای شکل‌گیری درام و ایجاد تنش در آن، مرد جوانی را در کنار حاج احمد قرار داده که معتقد به کار سیستماتیک برای پرهیز از هرج و مرج در کمک‌رسانی است. در طرف دیگر احمد کاظمی معتقد به کار جهادی و پای کار آمدن همه جانبه است که اتفاقاً دومی بر اولی پیروز شده و مرد جوان را دچار تحول می‌کند. در چنین فضایی سنگین و سرشار از مرگ، حضور یک زن به عنوان یکی از شخصیت‌های اصلی‌ایده خوبی برای شکستن فضا بوده و خانم دکتر به خوبی این کار را انجام داده است. داستانک مربوط به او که قسم پزشکی‌اش را به چالش کشیده، به آن عمق بخشیده و تماشاگر را به همذات پنداری وادار می‌کند‌. هر چند که بقیه داستانک‌ها چندان خوب از کار درنیامده و حذف برخی از آن‌ها لطمه‌ای به پیکر فیلم وارد نمی‌کند. شخصیت احمد کاظمی با وجود کمی و کاستی‌هایی که در خلق آن توسط نویسنده فیلمنامه صورت گرفته، به واسطه کنشمندی‌اش خود را به تماشاگر نزدیک کرده و به همدلی با خود وادار می‌کند.
ربیعی در سومین ساخته سینمایی خود، جهش تکنیکی قابل ملاحظه‌ای کرده و با استفاده از جلوه‌های ویژه کامیوتری و می‌دانی، سعی در باورپذیری بیشتر قصه خود دارد. او در انتخاب بازیگران نقش‌های اصلی خود سراغ حرفه‌های دنیای نمایش رفته و تینو صالحی و توماج دانش بهزادی را انتخاب کرده است. اولی به لحاظ چهره شباهت‌های زیادی به حاج احمد کاظمی داشته اما جز چند لحظه کوتاه درخشان در ایفای نقش خود چندان موفق نبوده است‌. دانش بهزادی هم در نقش مرد جوان همراه حاج احمد وضعیت به
مراتب بدتری داشته و بازی خشک و غیر قابل انعطافی از خود به نمایش گذاشته است.
احمد با وجود تولید سخت و پرهزینه‌ای که داشته، روایتی متوسط از یک فاجعه بزرگ انسانی است که می‌توانست تأثیرگذار عمیق‌تری با خود به همراه داشته باشد.