امیر جدیدی در گفتگو با دنتون دویدسون درباره روند انتخاب خودش برای نقش رحیم در «قهرمان» ساخته اصغر فرهادی و نکاتی که کارگردان به او گوشزد کرد تا تبدیل به شخصیت رحیم بشود، نگاه خودش به این کاراکتر صحبت کرده است.
متن این گپ و گفت ویدیویی را میخوانیم:
«حضور در قهرمان بسیار تجربه خوبی بود، خوشحالم که همه دنیا با این فیلم ارتباط برقرار کردند.و امیدوارم همین روند ادامه پیدا کند و اکران بسیار خوبی داشته باشد و کل دنیا فیلم را ببیند. فکر میکنم فیلم پیام بسیار خوبی دارد و امیدوارم همه بتوانند از پیام قهرمان استفاده کنند. خوشحال هستم که عضوی از این گروه بودم.»
«فکر میکردم همچین اتفاقی برای فیلم بیافتد(اشاره به موفقیت قهرمان)، آقای فرهادی کارگردان بسیار خوبی است و دلیلی اولش این است که همیشه فیلمهای ایشان خوب است. این فیلمنامه بسیار خوب بود و ظرافتهای خاصی داشت.برخلاف اکثر فیلم های فرهادی که بار دراماتیک فیلم روی دوش چند شخصیت هست، در قهرمان بار دراماتیک فیلم بیشتر روی دوش یک نفر بود.
و با توجه به صحبتهایی دوران فیلمبرداری که با آقای فرهادی و خانم هایده صفی یاری(تدوینگر) داشتیم فکر می کردم که فیلم خوبی خواهد شد.»
«اولین مواجهه من با آقای فرهادی زمانی بود که در فیلمی ایفای نقش می کردم که چون من ورزشکارم، نقشی جیمزباند طور بود.من برای آن فیلم ورزش زیادی انجام دادم و بدنی ورزیده داشتم. آقای فرهادی اولین بار که من را دید گفت که فکر نمی کنم این نقش با توجه به فیزیک شما مناسب باشد. او گفت که تمام ویژگیهای فیزیکی و رفتاری شما را مجبور هستیم عوض کنیم.از مدل راه رفتن تا زبان بدن و نحوه صحبت کردن باید عوض شود.اگر قوی صحبت می کنی باید ضعیف تر صحبت کنی. اگر آدم چهارشانه هستی باید با ورزش این چهارشانه بودن از بین برود و جسمت تغییر کند.علاوه بر این تغییرات فیزیکی و رفتاری، لهجه هم بود.باید یک چیزهایی را به خودم اضافه می کردم که در من وجود نداشت. »
«من با رحیم ارتباط زیادی برقرارکردم. به نظرم او برای رسیدن به جایی پا روی انسانیت و غرور خودش نمیگذارد.آدمهایی هستند که وجودشان روی زمین بسیار خوب است. رحیم از آن انسانهایی است که اگر شناخته شود و مردم اطرافش درکش کنند،خیلی خوب میشود. ممکن است شبیه این جنس آدم ها زیاد باشد اما چون آنها نتوانستند حق شان را بگیرند و خودشان را بشناسانند، ممکن است تغییراتی در درون شان ایجاد کنند و از این حالت سادگی بیرون بیاییند.»
«ما بخاطر اینکه در شهرهای مختلف لهجه های مختلفی داریم، من لهجه شیرازی را برای رحیم یاد گرفتم و خب مردم دنیا متوجه تغییر لهجه من نمی شوند. و همانطور که شما اشاره کردید و آقای فرهادی درمصاحبه گفتند در چشمان من رحیم را دیدند ؛بابت این موضوع خوشحال هستم. ولی به نظرم بازیگر باید بتواند با چشمانش بازی کند. اگر بازیگر قرار است نقش یک آدم ساده را بازی کند باید با چشمانش بتواند نمایش بدهد ، اگر نقش یک آدم دغلکار را دارد، باید با چشمانش بتواند ویژگی او را نشان بدهد.من سختی های زیادی کشیدم تا بتوانم لهجه شیرازی را یاد بگیرم. مدتی قبل از فیلمبرداری به شیراز رفتم در کوچه های شهر گشتم. از مغازه ها خرید می کردم با آدم ها حرف می زدم. حتی با آدم هایی که به شخصیت رحیم نزدیک بودند، صحبت کردم. لهجه آدم ضعیف و قوی هم متفاوت است. این ها نکاتی بود که باید رعایت شود. بنابراین باید لهجه آدمی شبیه رحیم را یاد می گرفتم، آدمی که ضعیف بود.در نهایت فکر میکنم تمام ببینندگان دنیا با نگاه و چشمان رحیم ارتباط برقرار کردند. تلاش کردم چشم های خودم و نگاه خودم شبیه رحیم باشد. یعنی وقتی نگاه می کنم امیر جدیدی نگاه نمی کند، رحیم نگاه می کند.»
دویدسون از امیر جدیدی میپرسد که قهرمان او کیست؟ جدیدی پاسخ میدهد:«من فکر میکنم اگر قرار است قهرمان داشته باشیم، برای آبادی دنیا و آبادی زمین هرکسی باید قهرمان خودش باشد.اگر هرکسی قهرمان خودش باشد و خودش را نجات بدهد و آدم خوبی باشد، می تواند کنار دستی خودش را نجات بدهد. ما شعری در فارسی داریم که میگوید تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید. تو یکی نهای هزاری تو چراغ خود برافروز.یعنی مثل چراغ روش می ماند. اگر آدم قهرمان خودش باشد، انگار چراغی روشن کرده و چراغ دیگری روشن خواهد شد و به نظرم این باعث آبادنی و نجات خواهد شد.اگر انسان آدم موثری برای زمین(دنیا) باشد، او از نظر من قهرمان است. تمام کسانی که برای این زمین موثر اند، قهرمان اند.»
«من بازیکن تنیس بودم اما به ادبیات و سینما و هنر علاقه داشتم.ما بخاطر شاعران بزرگی که داریم وقتی با شعر مانوس هستیم خواه ناخواه به هنر نزدیک میشویم. من همیشه آرزو می کنم اشعار ایرانی در کل دنیا استفاده شود و آشنا شوند.اما هیچ وقت فکر نمیکردم بازیگر شوم. ولی بخاطر علاقه ای که به هنر داشتم، به زعم من یک خردی باعث شد بازیگر شوم. من زیاد فیلم نمی دیدم اما عاشق هنر بودم. در واقع از روی فیلم دیدن و بخاطر سینما بازیگر نشدم بلکه از روی جامعه شناسی، آدم شناسی و علاقه به انسان ها و مشاهده آنها بازیگر شدم.»
*شعری که امیر جدیدی خواند از مولانا است.