سمیحه ایوب بازیگر مصری پیام روز جهانی تئاتر ۲۰۲۳ را از طرف موسسه بینالمللی تئاتر نوشت.
به گزارش ایران تئاتر، سمیحه ایوب بازیگر کهنهکار مصری، متولد منطقه شوبرا در نزدیکی شهر قاهره است. او سال ۱۹۵۳ از مؤسسه عالی هنرهای دراماتیک دانشآموخته شد و در دوران تحصیل تحت آموزش زکی تولیمات نمایشنامهنویس قرار داشت. در کارنامه هنری سمیحه ایوب ، تقریبا ۱۷۰ نمایش به چشم میخورد که از میان آنها میتوان به نمایشهایی مانند «دایره گچی قفقازی»، «آقا ممنون»، «خون بر پردههای کعبه» اشاره کرد.
به رغم آنکه بیشتر تمرکز فعالیت هنری سمیحه ایوب در تئاتر بوده، اما او در عرصه سینما و تلویزیون نیز فعالیتهای چشمگیری داشته و در سینما برای حضور در فیلمهایی چون «سرزمین نفاق»، «فجر اسلام»، «همراه با خوشبختی» و «در میان خرابهها» شهرت دارد. در تلویزیون نیز در آثار مشهور بسیاری ایفای نقش داشته که از شاخصترین آن ها میتوان به «نور سرگردان»، «زمانی برای گل سرخ»، «امیره در عبدین» و «المصراویه» اشاره کرد. او از سوی چندین رئیس جمهور مصر از جمله جمال عبدالناصر مورد تجلیل قرار گرفته است.
پیام سمیحه ایوب به مناسبت روز جهانی تئاتر به این شرح است:
« این پیام را در روز جهانی تئاتر برای شما مینویسم و به همان اندازه که از سخن گفتن با شما احساس سعادت دارم، همه وجودم زیر سنگینی چیزی میلرزد که همه ما – هنرمندان تئاتر و غیرتئاتر – فشارهای خردکننده و احساسات متناقضی را نسبت به وضعیت امروزه جهان حس میکنیم. بی ثباتی نتیجه مستقیم آن چیزی است که جهان امروز از جنبه درگیریها، جنگها و بلایای طبیعی ویرانگر تجربه میکند که نه تنها بر دنیای مادی، بلکه بر ساحت معنوی و آسایش روانی ما تأثیر مخربی میگذارد.
امروز که با شما سخن میگویم، احساس میکنم تمام دنیا همچون جزایری متروک و تکافتاده یا شبیه کشتیهایی شده که در افقی آکنده از مه حرکت میکنند، در حالی که هر کدام بادبانهای خود را به اهتزار درآوردهاند و بیراهنما و راهبری در افق که آن را هدایت کند، به مسیر خود ادامه میدهند، به امید رسیدن به ساحلی امن پس از سرگردانی طولانی در میان دریای خروشان که پناهشان باشد.
جهان ما هرگز به اندازه امروز به هم نزدیک نبوده، اما در عین حال هیچوقت به اندازه امروز ناهماهنگ و دورتر از یکدیگر نبوده است. در اینجا پارادوکس دراماتیکی نهفته است که جهان معاصرمان بر ما تحمیل میکند. همه ما شاهد همگرایی در گردش اخبار و ارتباطات مدرن هستیم که همه موانع و مرزهای جغرافیایی را در هم شکسته است، درگیریها و تنشهایی که جهان شاهد آن است از مرزهای ادراک منطقی فراتر رفته است و در میان این همگرایی ظاهری، یک واگرایی بنیادی به وجود آورده است. واگرایی که ما را از جوهر واقعی انسانیت در ساده ترین شکل آن دور میکند.
تئاتر در ذات اصلی خود یک کنش کاملاً انسانی و مبتنی بر جوهره واقعی انسانیت، همانا زندگی است. به قول پیشگام بزرگ تئاتر جهان، کنستانتین استانیسلاوسکی، «هرگز با کفش گِلی وارد تئاتر نشوید و گرد و غبار و خاک خود را بیرون بگذارید. نگرانیهای کوچک، مشاجرهها و نزاعهای جزئی خود را مرور کنید و همه چیزهایی که زندگی شما را خراب میکند و توجه شما را از هنر خود دور نگه میدارد، پشت در بگذارید. وقتی که ما بر روی صحنه گام میگذاریم، فقط با جان خویش به خاطر یک انسان دیگر روی صحنه قدم گذاشتهایم، اما این جان قابلیت فراوانی در تقسیم و تکثیر دارد تا به زندگیهای بسیاری بدل شود که ما در این جهان اشاعه میدهیم تا زنده و شکوفا شوند و عطر خود را به سوی دیگران بپراکنند.
کاری که ما در دنیای تئاتر به عنوان نمایشنامهنویس، کارگردان، بازیگر، صحنهپرداز، شاعر، موسیقیدان، طراح حرکت و تکنسین انجام میدهیم، همه بدون استثنا، عملی برای خلق زندگیای است که پیش از آنکه ما قدم روی صحنه بگذاریم، وجود نداشته است. این زندگی سزاوار یک دست مهربان است که آن را نگه دارد، عاشقی که آن را در آغوش گیرد، قلبی مهربان که با آن همدردی کند و ذهنی هوشیار که انگیزه مورد نیاز برای ادامه و بقا به ما دهد.
گزافه نیست وقتی میگویم آنچه ما روی صحنه انجام میدهیم، خودِ عمل زندگی است و آن را از نیستی تولید میکنیم، مانند اخگر سوزانی که در تاریکی میدرخشد، شب را روشن میکند و به سرمای آن گرما میبخشد. این ما هستیم که به زندگی شکوه میدهیم. این ما هستیم که آن را تجسم میبخشیم. ما هستیم که آن را پر جنب و جوش میکنیم و معنا میبخشیم؛ و ما هستیم که دلایل درک آن را ارائه میدهیم. این ما هستیم که از نور هنر برای مقابله با ظلمتِ جهل و افراطیگرایی بهره میجوییم. ما کسانی هستیم که مکتب زندگی را می پذیریم تا زندگی در این دنیا گسترش یابد. برای این کار، تلاش، زمان، عرق، اشک، خون و احساس خرج میکنیم و هر کاری را که باید، انجام میدهیم تا به این پیام والا دست پیدا کنیم؛ دفاع از ارزشهای حقیقت، خوبی و زیبایی، و باور واقعی به اینکه زندگی شایسته زیستن است.
من امروز با شما سخن میگویم، نه فقط برای سخن گفتن، یا حتی برای بزرگداشت پدر همه هنرها، «تئاتر» در روز جهانی، بلکه از شما دعوت میکنم که دست در دست هم و شانه به شانه همگی کنار هم بایستیم و همانطور که عادت کردهایم سر صحنه تئاترهایمان با صدای بلند فریاد بزنیم و اجازه دهیم حرفهایمان بیرون بیاید، تا وجدان تمام جهان را بیدار کنیم، تا جوهر گمشده انسان را در درون جستوجو کنیم. انسان آزاده، بردبار، دوستداشتنی، دلسوز، ملایم و پذیرنده را؛ بیایید این تصویر پست وحشیانه برساخته از نژادپرستی، درگیریهای خونین، تفکر یکجانبهگرایی و افراطگرایی را طرد کنید.
انسان هزاران سال است که روی این زمین و زیر این آسمان راه رفته و به راه خود ادامه خواهد داد. پس پاهای او را از منجلاب جنگها و درگیریهای خونین بیرون بیاورید و از او دعوت کنید که قدمهاش را بر آستانه صحنه بگذارد. شاید انسانیت ما که با شک و تردید آلوده شده، بار دیگر به یک یقین قطعی تبدیل شود تا همه ما بتوانیم افتخار کنیم که انسان هستیم و همه در انسانیت برادر هستیم.
رسالت ما اهالی تئاتر و حاملان مشعل روشنگری این است که از نخستین حضور نخستین بازیگر بر نخستین صحنه، در خط مقدم رویارویی با زشتی، پلیدی، خونریزی و توحش باشیم. ما با هر آنچه زیبا، ناب و انسانی است با آنها روبهرو میشویم. فقط ما -و نه هیچ کس دیگری- توانایی جاری کردن زندگی را داریم؛ بیایید برای یک جهان و یک انسانیت با هم آن را اشاعه بدهیم.