ارغوان اشتری
دنیای تصویر-درابتدای همهگیری ویروس کرونا از نخستین خوانندگانی بود که حاضر شد در ساختمان دوموی کلیسای جامع شهر میلان برای مردم سراسر دنیا به طور زنده در عید پاک کنسرت اجرا کند. حس غریبی بود خواننده محبوب در مکانی تاریخی و بی حضور تماشاگر واقعی ترانههای آشنا را میخواند. از نخستین تجربه مواجهه «مجازی دیدن» رویدادهای هنری در دوران کرونا بود که از دوازده ماه گذشته زندگی و سبک زیست مردم دنیا را دستخوش تغییر کرده.
ارتباط مجازی،کنسرت دیدن مجازی،فیلمدیدن مجازی و … اتفاقی بوده که دردوازده ماه گذشته مردم دنیا بیش ازقبل به آن خوگرفتند.
نام کنسرت بوچلی «موسیقی برای امید بود» بوچلی درباره اجرای کنسرت گفته بود:« در این روزهایی که ما آن را جشن میگیریم و باور می کنیم که زندگی پیروز می شود، افتخار می کنم به دعوت شهرداری و کلیسای میلان پاسخ مثبت دادم.»
«واکنون به کمک موسیقی باپخش زنده،مامیلیونها انسان درهمه جای جهان دست در دست هم داده ایم تا قلب تپنده زمین زخمی را در آغوش بگیریم.»
باری بوچلی ازمحبوبترین خواننده تنور در دنیاست . درپنج ماهگی به بیماری گلوکوم (آبمرواریدسیاه مادرزادی) مبتلا شد و در دوازده سالگی در پی سانحه ای در زمین فوتبال بینایی خود را تقریبا کامل از دست داد . آندرها بوچلی از خانوادهای کشاورز بود .پزشک به پدر و مادر اوتوصیه کرده بودندکه در دوران بارداری کودک را سقط کنند،چراکه احتمال ناتوانی جسمانی رادرمورد او داده بودند.اومتولدشداما مشکل بینایی پیداکرد. ازشش سالگی آموزش پیانو دید. سپس نواختن ساکسیفون ،ترومپت ،گیتار ،طبل(درامز) را یادگرفت . مادرش میگفت موسیقی تنها چیزی بودکه او راآرام میکرد .آندرها ابتدادرکافههاپیانومینواخت،آوازمیخواندودرمسابقات محلی آوازشرکت میجست.
پس ازموفقیت درچهل وچهارمین دوره جشنواره موسیقی سانرمو اسم ورسمی بهم زد. اوتوانست باشوگرمیوزیک لیبل قراردادببندد .
آندرها بوچلی افتخارات زیادی درزمینه موسیقی دارد.دیویدفاستر،تهیه کننده موسیقی اغلب صدای آندرا بوچلی را«زیباترین درجهان»توصیف میکند.
آخرین آلبوم او«باور»درسال 2020پخش شد.
***
آقای بوچلی،به عنوان یکی ازبزرگترین خوانندگان اپرای نسل ما،موسیقی چه به شمادرباره زندگی آموخته؟
-هنوزکودک بودم که آموختن راشروع کردم. والدینم به من میگفتندحتی دردوران نوزادی درگهواره،واکنش احساسی خشن وقدرتمندی نسبت به موسیقی نشان میدادم! صداهامن راازخودبیخودمیکردند! چنین داستانهای عمیقاقلب مراتحت تاثیرقرارمیداد وچارچوب تجربه لازم رابرای سنجش خودم دربرابر چنین داستانهایی رانداشتم. بااین حال،می توانم بگویم که اپرا به من قدرت، ضعف، قهرمانی و تضادها ، تراژدیهاوکمدیهایی راکه میتوانداحساسات انسانی رابرانگیزاند،یاد داده. اپرا توانایی برانگیختن احساسات مارادارد ،قدرت دارد تامارابه فکرخیروشربیندازد.
آیارمانس ذاتی اپرادرموردعشق نیزبه شماآموزش داده؟
-البته آهنگ هایی مانند “زمان خداحافظی” حتی الان که آن رادرکنسرت اجرامیکنم هنوزاحساسات ز یادی رادرمن برمیانگیزاند. “زمان خداحافظی”آهنگی است که به شیوه خوددرسراسرجهان کلاسیک شده،به قلب مردم راه یافته … امامن فکرمی کنم با بازجویی از وجدان خود،همیشه میتوانیم پاسخهای مهم رابدست آوریم،ازجمله درموردعشق. عشق زبانی است مشترک در سطح جهانی ،احساسی که انگیزه کل زندگی ماست. برای من،موسیقی بیشترمنبع دلداری وغنای درونی است. تمهیدی است برای گشودن قلب وذهن ما،کمک میکندتابرمشکلات چیره شویم واعتمادویقین راایجادکنیم.
آیا می توانید به دوره ای از زندگی خود اشاره کنید که موسیقی از این طریق به شما یاری رسانده باشد؟
-زندگی با من خوب تا کرده. من بیش از آنچه در زندگی بتوانم بازپس بدهم از زندگی گرفتهام. در عین حال ، نمی توانم انکار کنم که مانند بقیه اوقات سختی داشته ام. به عنوان مثال وقتی پدرم درگذشت ، یا در یک دوره دشوار که نمی توانستم آنقدر که می خواهم با فرزندانم وقت بگذارم … وضعیت دردناکی بود ، و در نتیجه من خطر از دست دادن اشتیاقم به کار را تجربه کردم. اما حتی در آن شرایط ، موسیقی تسلی مهمی بود. اخیراً ، نسخهای از ترانه “آوا ماریا” را برای آلبوم جدیدم نوشتم: ، آلبوم”باور” مستقیماً از روح من در این دوران تاریک همه گیری نشات میگیرد. با تحمل درد و رنجی که همه ما در این ماه ها تجربه کرده ایم ، زمان زیادی پشت پیانو در خانه گذراندم و ناگهان این ملودی ظاهر شد.
به نظر شما چه چیزی باعث می شود موسیقی به چنین التیامبخش موثری تبدیل شود؟
-خوب ، من فکر می کنم همه اشکال هنری به طور کلی کمک می کند – و همچنین هنر زندگی کردن ، گذراندن روزها با خلاقیت نیز. هر نوع هنری می تواند مرهمی برای روح باشد. وقتی با خیر پیوند می خورد، این ماهیت هنر است. در مقام یک خواننده احتمالاً مغرض هستم ، اما من فکر می کنم که زبان موسیقی از این نظر خاص است که مسیرهایی را طی می کند که به خصوصیترین مناطق روان ما نفوذ و به رشد معنوی مان کمک می کنند … موسیقی روح را لمس ، شور و اشتیاق را تحریک می کند ، ما را به حرکت وامیدارد و می تواند ما را به انسانهای بهتری تبدیل کند. تصادفی نیست که 2000 سال پیش یک سیاستمدار مشهور رومی ، کاتوی جوان ، هشدار داد که سربازان نباید به موسیقی گوش دهند زیرا موسیقی گوش دادن آنها را برای جنگ ناتوان می کند! (می خندد)
و آیا هنگام اجرا روی صحنه همین اشتیاق را احساس می کنید؟
–هدف من در مقابل تماشاگر، اجرای قطعه و معنا بخشیدن به کلمات است. در صحنه ، من تمرکز خود را برای اندازه مناسب عقلانیت و همدلی حفظ می کنم ، زیرا خواننده باید احساس خاصی را داشته باشد ، اما نه زیاد ، در غیر این صورت خطر خفه شدن تماشاگر از فرط احساسات گرایی وجود دارد.
چطور به این اندازه دست مییابید؟
روی بند راه میروم و باید تلاش کنم تعادل را حفظ نمایم. هنگامی که احساس امنیت خاصی می کنید ، می توانید یک سامرسوی سه گانه را اجرا کنید و هنگامی که احساس خطر می کنید ، از تجربه خود استفاده می کنید تا قدم های خود را گم نکنید. شما از احساسات کم استفاده می کنید. هرچه بیشتر روی این قطعه کار کنید ، بیشتر با مشکلات فنی و توانایی بیان روبرو خواهید شد و آزادتر خواهید بود که احساسات را رها کنید. زیرا می دانید که همیشه سقوط خواهید کرد.
تصور می کنم که برخی از اجراها بسته به شرایط بسیار احساسی تر از بقیه هستند ، مانند اجرای اخیر ترانه” زیبایی شگفتانگیزGrace Amazing” دوموی خالی در شهر میلان.
-برای من ، هر تجربه از طریق آواز بازتاب مییابد. طبیعتا من خاطرات زیادی از لحظات احساسی بسیار مهیج را در ذهن دارم … به عنوان مثال ، هنگامی که از من برای خواندن آواه ماریای شوبرت در «گراند زیرو»ی شهر نیویورک دعوت شدم ، من بسیار متأثر شدم. غم میلیون ها انسان را احساس کردم. من پدرم را فقط چند ماه قبل از دست داده بودم و در آن روز 2001 ، زیر سایه چنین فاجعه بین المللی(یازدهم سپتامبر) ، به شدت به او فکر کردم تا قدرت آوازخوانی را پیدا کنم. اما حق با شماست که اجرا در میلان که در روز عید پاک برگزار شد ، بسیار احساسی بود. من خیلی به آن قطعه وابسته هستم. از ایده اجرای سرود شکرگذاری مسیحیان در قرن هجدهم خوشم آمد که امروز نیز قدرت تکان دادن و حرکت را به ما میدهد.
آیا می توانستید خالی بودن فضا را هنگام آواز خواندن درک کنید؟
–آواز در کلیسا به معنای درک قدرت مکانی است که خانه خداست ، جایی که هرگز تنها نیستید. البته در میادین بزرگ ، انرژی جمعیت را احساس می کنم ، اما در کلیسا نیازی به آن نیست. در حالی که در دومو آواز می خواندم ، می دانستم که صدای نیایشهای بسیاری از مردم شدهام.
به نظر می رسد یک مسئولیت بزرگ است. آیا ماهیت سخت اپرا و گاسپل تاکنون احساس خستگی در شما ایجاد کرده؟
–درست است که قبل از قدم گذاشتن روی صحنه ، یک خواننده ، مانند یک ورزشکار قبل از مسابقه ، باید تمرینات دقیق انجام دهد که فداکاری کامل می خواهد. قبل از اجرا ، من رژیم سختی را دنبال می کنم و بیشترین تمرکز را حفظ می کنم ، در صورت امکان سکوت می کنم ، تا تارهای صوتی خود را خسته نکنم. من گاهی اوقات بعد از یک تور بسیار طاقت فرسا ، لحظههایی از خستگی را تجربه کرده ام. اما رابطه ای که با تماشاگران خود ، در سالن ، به صورت زنده برقرار می کنید ، غیرقابل جایگزین است. در سال گذشته و استراحت اجباری ، من واقعاً این رابطه را از دست داده ام. من اجرای زنده را مانند لحظه ملاقات می دانم که با لذت ملاقات دوباره ، تنفس همان هوا ، چهره به چهره هم ، سهیم شدن احساسات تقویت می شود. تجربه یک کنسرت زنده کاملاً ضروری است: من به عنوان یک هنرمند و به عنوان یک انسان میگویم.
ارزش اپرا به عنوان یک قالب هنری انکارناپذیر است.تعدادی از خانههای اپرا اعلام ورشکستگی کردند یا در سال های اخیر تعطیل شدند. بسیار دیگر از این اپراخانه ها در دوران همهگیری دوام نخواهند آورد. نگران آینده اپرا نیستید؟
–البته همه چیز باید تکامل پیدا کند و صنعت فرهنگی نیز با تحولات روبه رو است. اما من فکر نمیکنم که موسیقی کلاسیک با کیفیت بالا رو به زوال بگذارد. متقاعد هستم که باید در میان نسلهای آینده نیز طرفدار مشتاق پیدا کرد. در آینده کسانی که بخواهند این هنر را مطالعه کنند و این دیدگاه را داشته باشند که در اپرا کارنامه ای بجا بگذارند، قطعا با تنگنا روبه رو خواهند شد…آنها باید از مزایای زودهنگام اما به ندرت پایدار در حرفه موسیقی پاپ و قمار راهی برای کسب دانش که عمق و غنای بسیار بیشتری برای روح انسان فراهم می کند ،یکی رابرگزیند، راهی را که من اغلب “بهشت موسیقی” نامیده ام.
و کسی میتواند آن مسیر را پیش بگیرد؟
–من متقاعد شده ام که هر نوع مخاطبی ، اگر نبض مخاطب را در مشت خود بگیرید ، مایل است با هم رپرتوآر را کشف کنیم که شادی و احساسات خارق العاده را منتقل می کند و به آنها در مورد زیبایی آموزش می دهد. جوانان در تمام گوشه های دنیا می توانند تحت تاثیر قراار بگیرند. بستگی به ما دارد که در این صنعت کار میکنیم تا اولین حرکت را انجام دهیم ، از جمله حضور در سالنها و دیدار با جوانان. ارزش اش را دارد ، زیرا اپرا ، بنا به نیات واهداف مختلف ، یک میراث جهانی واقعی است.
نوروز 1400
منبع:دتاک