به گزارش رویترز، استفانی شوات و ورونیک ریموند کارگردانان سوییسی، میگویند که تجربهی از دست دادن مادرهایشان الهامبخش ساخت فیلم «خواهر کوچک من» بوده است. این فیلم تلاشهای یک زن را برای حمایت از برادر دوقلویش که گرفتار بیماری شده است، نشان میدهد.
این فیلم در شهر برلین و بخش آلپِ سوییس ساخته شده است. در فیلم «خواهر کوچک من»، نینا هاس در نقش لیزا بازی میکند. لیزا در این فیلم مادر دو فرزند است و در عین حال با چالشی عاطفی و فیزیکی در ارتباط با بیماری برادرش روبهرو شده است. این فیلم یکی از ۱۸ فیلمی است که در این دوره برای دریافت جایزهی خرس طلایی در جشنوارهی برلین به نمایش درآمد. خواهر کوچک من یکی از آن فیلمهایی است که تلاش کرده تا جهان را از دریچهی چشم زنان ببیند.
در این فیلم، لیزا نویسندهای است که در نوشتن با مشکل روبهرو شده است. او دیگر نمیتواند بنویسد. او دلیل مشکلش در نوشتن را ترک شهر برلین به دلیل پیوستن به همسرش در سوییس میداند. لیزا همچنین با مشکل دیگری نیز مواجه است. زندگی او به دلیل دچار شدن برادرش به سرطان با چالش روبهرو شده است.
ورونیک ریموند یکی از کارگردانان فیلم دربارهی این «خواهر کوچک من» گفت: زمانی که مادر استفانی به سرطان مبتلا شد، او برای مادرش به مانند لیزا برای برادرش بود. استفانی نمیتوانست بنویسد، چرا که مادرش برای مراقبت به او نیاز داشت. به همین دلیل من شروع به نوشتن داستان آنها کردم. من هر آن چه را که در این رابطه بر استفانی گذشت، نوشتم.
لرس آیدینگر در نقش اسون برادر لیزا بازی میکند. او یکی از اعضای معروف تئاتر شابونه در برلین است. او در زندگی واقعیاش نیز همین شغل را دارد. لرس گفت: «شاید در ظاهر تناقضهایی بین نقش من در فیلم و زندگی واقعیام باشد، اما من تا حد زیادی هر آن چه را که بازی میکنم، حس میکنم.
لیزا به درخواست شوهرش مجبور شد شهر برلین، خانواده، شغل و برادر بیمارش را ترک کند. این اتفاق باعث شد تا او در یک چرخهی احساسی گرفتار شود و مدام در حال از دست دادن امید و بازیابی آن باشد. نینا هاس در این باره گفت: این دقیقا همان چیزی بود که داستان فیلم بیان میکرد؛ رها کردن و دوباره به دست آوردن. اما این به دست آوردن و بهبود، در هر زمان متفاوت است. گاهی، بهبود یافتن در رها کردن است.
شوات با یادآوری تجربهی خود از سرطان مادرش، گفت:« این ویژگی سرطان است که شخص دچار شده را کم کم و در گذر زمان از جلوی چشمان ما ناپدید کند. در این میان آن چه باقی میماند، چیزی است که فرد مبتلا به سرطان برای ما بر جای گذاشته است. این فیلم در تلاش برای نشان همین وجه از بیماری است. در واقع آن چیزِ باقی مانده، همان زندگی است که برای بقا تلاش میکند.»