بایگانی‌ها

چنان خیره به دنیا

«هرگز بندرت گاهی همیشه» پیشتاز جوایز اسپریت
«هرگز بندرت گاهی همیشه» پیشتاز جوایز اسپریت

چندتایی از فیلم‌ها پیشتر در جشنواره ساندنس رونمایی شدند مانند مستند«هیلاری» محصول شبکه هولو یا «هرگز به ندرت گاهی همیشه» که بیشترین امتیاز را براساس جدول منتقدان اسکرین دیلی در بخش مسابقه تا روز هفتم آورده ،بازهم فیلمی است که در ساندنس اولین بار رونمایی شده است. فیلم «هرگز به ندرت گاهی همیشه» ساخته الیزابت هیتمن داستان دو دختر نوجوان ،مصائب و مشکلات آنها را در جامعه آمریکا  بازنمایی می‌کند.

 

 

 

هرگز، به‌ ندرت، گاهی، همیشه/ Never Rarely Sometimes Always ساخته الیزا هیتمن

 

بازیگران:سیدنی فلانگان،تالیا رایدر،تئودور پلرین،رایان اگولد

 

محصول آمریکا

 

درباره فیلم: هرگز به ندرت گاهی همیشه تصویری صمیمی از دو دختر نوجوان در حومه پنسلوانیاست. دخترانی که با بارداری ناخواسته روبه رو و از کمترین حمایت برخوردار هستند. این دو دختر به نامهای اتمن و اسکایلر به شهر نیویورک سفر می‌کنند و…

 

برایان تالریکو

به نظر می‌رسد نوجوان آرامی به نام «اتمن»( با بازی سیدنی فلانگان) بار دنیا را بر دوش می‌کشد. او در یک شوی استعدادیابی از اعماق قلبش آواز می‌خواند پس از آنکه همکلاسی‌های او لب‌خوانی می‌کنند. ویژگی ملانکولی در اتمن وجود دارد که در همسن و سالان او دیده نمی‌شود.ظاهرا  تنها دوست و همکار او، دخترعمویش «اسکایلر»(تالیا رایدر) است. دیری نمی‌پاید که در می‌یابیم آنچه ذهن اتمن را درگیر کرده بارداری اوست. اتمن هفده سال دارد.

الیزابت هیتمن بهترین فیلمش را کارگردانی کرده، درامی قدرتمند  که تقریبا براساس مطالعه شخصیت‌های اصلی و  دو زن کاملا جوان و قابل درک است. اما نظریه‌ایی نیز درباب خطرناک بودن جامعه آمریکا برای دختران نوجوان ارائه می‌دهد. ما نقش‌آفرینی‌های خیره‌کننده‌ایی از دو بازیگر اصلی می‌بینیم. « هرگز به‌ ندرت گاهی همیشه» فیلمی است که مردم سال‌ها می‌توانند تماشا کنند.

توضیحات بن مایه ساده فیلم سبب می‌شود که « هرگز به‌ ندرت گاهی همیشه» به نظر فیلم جعلی بیایید: دو دختر نوجوان پس از آنکه یکی از آنها باردار می‌شود و باید برای سقط جنین به سفر بروند در شهر نیویورک در تلاش هستند.

من می‌پذیرم که شکیبایی بسیار کمی نسبت به داستان جوانان یا کودکان در معرض خطر دارم. اغلب این داستان‌ها  حقه‌ای بی‌ارزش تلقی می‌شوند که می‌خواهند قلب تماشاگر را به درد بیاورند. هیتمن چنین فیلمی نساخته،ارزش‌های سبک فیلمسازی او بیشتر به جزئیات، به عدم توجه به گرفتاری دختران نوجوان در آمریکا ، در کشوری که  با اغلب نوجوانان مانند یک ابژه و طعمه رفتار می‌شود،احترام می‌‌گذارد تا اینکه به ملودارم ارزش بگذارد.

همچنین هیتمن داستان شهرترسناکی را فاش می‌کند، فیلمی که اتفاقا می‌توانست به این موضوع و درباره یک شهر ترسناک تبدیل شود.

در بیشتر موارد اتمن و اسکایلر با افرادی در نیویورک برخورد می‌کنند که کمک شان می‌کنند به خصوص کادر سیستم بهداشتی و درمانی. یکی از این کارمندان سیستم بهداشتی سوالاتی جدی از اتمن می‌پرسد:این پلان دیالوگی دارد که عنوان فیلم بر اساس آن است و سکانسی است نفس‌گیر . صحنه‌ایی که احساس می‌شود اتمن ولو برای چند دقیقه مجبور به رویارویی با مسائلی می‌شود که در خود مدفون کرده است.

 

سیدنی فلانگان در این پلان و کل فیلم فوق‌العاده است. او خیلی خوب با تالیا رایدر جور شده است. اندک نویسندگانی می‌توانستند این شخصیت‌ها را تا این حد شبیه بسازند اما هیتمن به سیدنی فلانگان،تالیا رایدر اعتماد می‌کند تا نقش‌های خود را به درستی ایفا نمایند.

سیدنی فلانگان،تالیا رایدر بهترین نقش آفرینی در رده سنی جوانان را ارائه می‌دهند.

فیلم کمی بخش‌های اضافی دارد که احساس می‌شود طولانی یا خیلی عجله‌ای ساخته شده است. تقریبا مساله ضرباهنگ فیلم مشکل اصلی است. اما این مورد  گله کوچکی در مقابل اثری بزرگ  و شخصی به نظر می‌آید.

هوشمندی بصری هیتمن توجه را صرفا به تصاویر جلب نمی‌کند اما این جنبه را هم دست کم نمی‌گیرد، بلکه تصاویر انعکاس‌دهنده جزئیات ساده هستند مانند نحوه فیلمبرداری از طلوع آفتاب در شهر پنسلوانیا در روزی سرنوشت‌ساز یا سر خسته‌ای که به پنجره چسبیده است.

در «هرگز، به‌ ندرت، گاهی، همیشه»  با یک اثر هنری در فیلمسازی روبه رویم که به آنچه که واقعا اهمیت دارد – بررسی قهرمان داستان – توجه می‌کند.بسیار دشوار است که داستان درباره نوجوانان ساخت بی آنکه احساس شود از بی‌ملاحظه‌گی دوران جوانی به عنوان یک ترفند بی ارزش در فیلم استفاده نشده باشد.

معمولا نویسندگان بزرگسال برای نوجوانان دیالوگ می‌نویسند که به نظر باسمه‌ای می‌آید. آنچه نویسندگان پیر فکر می‌کنند نوجوانان یا جوانان در فیلم‌ها به آن شباهت پیدا می‌کنند. « هرگز، به‌ ندرت، گاهی، همیشه » بسیار اثرگذار است چراکه هیتمن دلبستگی عمیقی به دو قهرمان خود، دو زن جوان دارد که در این دنیا راه خود را باز می‌کنند، دنیایی که مدام موانعی را مقابل پای‎شان قرار می‌دهد. شما این دو زن جوان را فراموش نخواهید کرد.