بایگانی‌ها

بازگشت‌ کوچولوهای آبی!

بازگشت‌ کوچولوهای آبی!
بازگشت‌ کوچولوهای آبی!

ترجمه: آناهیتا منجزی

«اسمورف‌ها: دهکده گمشده» (Smurfs: The Lost Village) سومین فیلم بلند انیمیشن درباره موجودات جنگلی کوچک آبی رنگِ مورد علاقه کودکان، به قدر کافی از رنگ‌های شاد و شوخی‌های خنده‌دار استفاده کرده است تا گروه مخاطب مورد نظرش را جذب کند، اما مخاطب بزرگسال را قبل از دقیقه 81 خسته و نا‌امید می‌کند.

اسمورف‌ها که اواخر دهه 50 میلادی توسط پیو، کارتونیست بلژیکی، خلق شدند، نام‌هایی دارند که درباره نقش اجتماعی، موقعیت و کاراکتر آنها توضیح می‌دهد، مثل پاپا اسمورف (مندی پاتینکین)، اسمورف کشاورز (جف دانام)، اسمورف باهوش (دنی پودی) و اسمورفی متفاوت به نام اسمورفیت (دمی لواتو) که تنها اسمورف دختر فیلم است. بنا‌ بر افسانه‌ها و روایات قومی اسمورف‌ها، جادوگری شیطان‌صفت به نام گارگامل (رین ویلسون)، اسمورفیت را از یک مشت گِل به وجود آورد تا به کمک او از کار اسمورف‌ها سر‌در‌بیاورد، اما پاپا اسمورف این موجود را به اسمورفی با نیت و هدف خیر تبدیل کرد.

در فیلم «اسمورف‌ها: دهکده گمشده» در حالی که اسمورف‌ها سعی می‌کنند جلوی نقشه‌های شوم گارگامل را بگیرند، اسمورفیت سفری را آغاز می‌کند تا به خودشناسی برسد و بفهمد که دقیقا چرا به وجود آمده است. آیا او فقط نسخه‌ای کوچک از یک شخصیت زن زیبا و جذاب مثل زویی دشانل است که فقط نقش محرک احساسات را برای کاراکتر‌های مرد بازی می‌کند؟

می‌توان گفت پاسخ این سوال در «دهکده گمشده» است؛ یک منطقه کاملا زنانه که ساکنان آن اسمورف‌هایی هستند با نام‌هایی مانند «بید اسمورف» (جولیا رابرتز)، که اساسا هیچ توضیحی درباره کاراکتر یا حرفه آنها نمی‌دهد، البته اسمورف توفنده (میشل رودریگز)، که یک اسمورف جنگجوست، تنها استثنا است.

فیلم در تلاش برای جبران این مسئله که هیچ اطلاعاتی از گذشته درباره هویت اسمورفیت وجود ندارد، نکته‌ای را یادآوری می‌کند: او می‌تواند به همان کسی تبدیل شود که آرزویش را دارد، در حالی که به نظر می‌رسد اسامی اسمورف‌های مرد آنها را محدود کرده است.

این فیلم تصاویر لذت‌بخش و خلاقانه‌ای را ارائه می‌دهد، مثل حشره خشمگین که قسمت زیرین بدنش ساختاری شبیه به یک دوربین دارد و پاهایش مثل یک پرینتر ماتریس نقطه‌ای است. هر چند فیلمنامه به لحاظ شخصیت‌پردازی ضعف‌هایی دارد و فقط شخصیت اسمورف دست‌و‌پا‌چلفتی در طول فیلم شکل می‌گیرد و کامل می‌شود؛ او به تدریج متوجه می‌شود که آن‌طور که تصور می‌کرد دست‌و‌پا‌چلفتی نیست. در مجموع می‌توان گفت که این فیلم مثل سفری خیالی و جنون‌آمیز به دنیایی رنگارنگ است که مناسب کودکان و خانواده‌هایشان است. (از آن سفرهای خیال‌انگیزی که نقاش و هنرمندی مردمی مثل توماس کینکید می‌تواند آن را درک کند.)

منبع: واشنگتن پست