کوئنتین تارانتینو که نماد سینما و سبک است، احتمالاً تأثیرگذارترین کارگردان قرن بیست و یکم است. سلطه او بر فیلمهای کالت از اوایل دهه ۱۹۹۰ آغاز شد و تا امروز ادامه دارد. رویکرد سینمایی تارانتینو شامل دیالوگهای تندو تیز،، انرژی سینمایی و شخصیتپردازی عجیب و غریب است که برخی از برجستهترین شخصیتهای پرده نقرهای را به نمایش میگذارد.
همه این ویژگیها در تاکتیکهای داستانگویی مبتکرانه و خشونت فراگیر او متبلور میشوند. او با برخی از تحسینشدهترین بازیگران صنعت، از جمله لئوناردو دی کاپریو، جان تراولتا، ساموئل آل جکسون، برد پیت و اوما تورمن همکاری کرده است.
گروه بازیگران «جکی براون»(۱۹۹۷) بیشترین توجه رسانهها را به خود جلب کرد. سومین فیلم بلند تارانتینو با بازی پم گریر، مایکل کیتون، کریس تاکر و رابرت دنیرو به تولید رسیده بود. . جکی براون شاهکار شخصیت پردازی تارانتینو است که در آن هر شخصیت را به تنهایی و بخاطر ملموس بودن، خود رایی میتوان بزرگتر از زمان اجرای خود فیلم در نظر گرفت. پم گریر سرسخت، فیلم را در یک روایت تودرتو و بطئی هدایت میکند، و بازی ذهنی را با شخصیتهای فرعی و شرور را شروع میکند.
یکی از این شخصیتهای نامطلوب، لوئیس گارا با بازی رابرت دنیرو است، یکی از همکاران جنایتکار و هم سلولی قدیمی ساموئل آل جکسون، رابی، که نقش آفرینی را ارائه میدهد که کوئنتین تارانتینو به شدت تحسین کرده است. تارانتینو همان زمان اکران «جکی براون» در مصاحبهای میگوید: «او شایستگی شهرت خود را به عنوان احتمالاً بزرگترین بازیگر نسل خود دارد. به نظرم رابرت دنیرو بهترین بازیگر جهان است. من هرگز بازیگری را ندیدهام که در طول کار خود را به طور کامل برای کاراکتر مصرف کند. و منظور من از آن زمانی است که رابرت نقش لویی را بازی میکند. او ثانیه به ثانیه زحمت میکشد دنیرو این خاصیت را دارد. کاملاً در شخصیت غرق میشود.»