ترجمه: علی فیاضی
اگر کمی خوب فکر کنیم خیلی بیراه نیست که ریدلی اسکات را بزرگترین فیلمساز زنده بریتانیایی بدانیم. نکته جالب این است که در خود بریتانیا ریدلی اسکات به اندازهی کن لوچ و شاید حتی دنی بویل و استیفن فیرز مورد توجه نیست و حتی خیلی از آنها نمیدانند که اسکات چه شکلی است.
اسکات در کنار استایل خاص و فلسفه منحصر به فردش با آثاری مانند «بیگانه»، «بلیدرانر»، «ثلما و لوییس» و«گلادیاتور» همواره کارگردانی پیشگام در سینما محسوب میشود. نکته جالب اینجاست که اسکات هر چه بزرگتر شد (در نوامبر امسال هشتاد ساله خواهد شد) به طور دیوانهوار و سریع قدم برداشت و با وجود آن به ندرت اجازه داد که استانداردهای آثارش پایین بیاید. حتی «مریخی» تبدیل شد به پرفروشترین فیلم کارنامهاش و یکی از موفقترین فیلمهایش. برنده گلدن گلوب بهترین فیلم کمدی و موزیکال سال 2016. ( که البته به قول مت دیمون همین نکته که مریخی جایزه بهترین فیلم کمدی و موزیکال را گرفته عملا از هر چیزی در فیلم «مریخی» خندهدارتر است.) او دیگر خیلی با دست کم گرفته شدن فاصله دارد اما به هر دلیل به اندازهای که باید به چشم نمیآید.
ریدلی اسکات در هتلی در برلین در حال جابهجا کردن صندلی است و میگوید نمیتوانم روی صندلیهای نرم بنشینم. برای کمرم خوب نیست. چرا بیشتر از ریدلی اسکات نمیبینیم؟ بهت زده میگوید: «به اندازه کافی کار میکنم.» نکتهی منطقیای است. تا آخر همین امسال اسکات «تابو» را تهیه کرده و الان هم «بیگانه:عهد» را در نوبت نمایش دارد. به این لیست «بلیدرانر 2049» را هم باید اضافه کرد. ریدلی اسکات درباره بلیدرانر میگوید:
«آلکون اینترتینمنت آمده بود که عنوان را بخرد به من گفتند: “ببین قرار است خدا میداند که چند میلیون دلار به تو پول بدهیم واقعا فکر میکنی دنبالهای برایش هست.” من هم گفتم: “معلومه که هست.” گفتند: “چی ایدههایی داری؟ “ من هم گفتم: “پول را بدهید بعد میگویم.اسکات نتوانست وقت کافی برای بلیدرانر دنیس ویلنو پیدا کند وگرنه آن را هم خودش میساخت اما هنوز امضایش را بر روی پروژه دارد.
اسکات:« این که برای بلیدرانر جدید اینقدر هیجان زدهاند کمی خنده دار است، درحالی که برای اولین بلیدرانر موضوع کمی فرق داشت. این قضیه برمیگردد به چیزی که من درباره نابود شدن یاد گرفتم. میدانی پالین کیل کیست؟» پالین کیل منتقد مهم نیویورکر در دهه هفتاد وهشتاد. اسکات: «او سه صفحه کامل را خرج نابود کردن بلیدرانر کرد. باورم نمیشد یک جورایی انگار قضیه شخصی بود هیچوقت هم در زندگیام ملاقاتش نکردم. بعد از آن لحظه که نقدش را خواندم دیگر هیچوقت مطبوعات را نمیخوانم. حتی اگر مثبت هم باشد این حس بهت دست میدهد که صاحب جهان هستی. اگر هم منفی باشد بهتر است نخوانی چون فکر میکنی که شکست خوردهای. باید خودت منتقد خودت باشی.»
اینها را که میگوید کم کم میشود فهمید که چرا به چشم نمیآید. اسکات زمانی که برای اولین بار در دهه هفتاد فیلمنامه «بیگانه» را خواند میدانست که چهار پنج نفر برای ساختن فیلم جلوتر از او در لیست قرار دارند. اسکات: «یادم میآید که خواندنش یک ساعت و پانزده دقیقه طول کشید. به خاطر این که من از آنهایی هستم که خیلی سریع میخوانم. ( اسکات در آن زمان فقط یک فیلم ساخته بود. دوئلیست (1977) را ساخته بود.) بعد مجبور بودم چهار ساعت صبر کنم که هالیوود بیدار شود و بگویم که من انجامش میدهم. و خب مضطرب بودم چرا که میدانستم آدمهای دیگری هم در لیست هستند. به هر دلیل احمقانهای رابرت آلتمن هم یکی از آنها بود. روی تختم بودم و هی فکر میکردم میدانم چطور این لعنتی را بسازم.»
فیلمنامهای که اسکات خوانده بود تمام نقشهایش مرد بودند. اما با تغییری که بعدها در فیلمنامه اتفاق افتاد دوتا از کاراکترها به زن تغییر یافتند. یکی از این دو نقش الن ریپلی آخرین بازمانده سفینه فضایی بود. اسکات: «من بازیگر نقش ریپلی را خیلی دیر پیدا کردم. دو هفته مانده بود و ما هنوز ریپلی را پیدا نکرده بودیم. بعد فکر میکنم وارن بیتی بود که گفت زنی هست که در تئاترهای خارج از برادوی کار میکند به نام سیگورنی ویور. من بهش زنگ زدم و بعد برای ملاقاتش به نیویورک رفتم. وقتی که داخل اتاق آمد قدش آن قدر بلند بود که من عملا کوتوله به نظر میرسیدم.» احتمالا هیچکدام نمیدانستند که ریپلی به یکی از شخصیتهای زن قهرمان برجسته تبدیل شوند. زنهای با قدرتمندِ نقش اصلی از آن به بعد تبدیل شدند به یکی از ویژگیهای مهم آثار اسکات. این ویژگی همین طور تبدیل به دی ان ای بیگانه شده است. اسکات بعدها در سال 2012 دوباره به پروژه بیگانه بازگشت. در حالی که در دهه هشتاد فاکس برای آزار دادن اسکات فیلم بعدی بیگانه را به جیمز کامرون داد. ویژگی زنانه آثار بیگانه منجر میشود به نومی راپاس بازیگر سوئدی در «پرومته» که یک بیگانه را به دنیا میآورد و در «بیگانه:عهد» هم میراثدار ریپلی کاترین واترسون («جانوران شگقت انگیز و زیستگاهشان») است. در «بیگانه:عهد» اسکات میخواهد به روح فیلم اصلی بازگردد. اسکات: «در فضا صدای فریادت به هیچکسی نمیرسد. میخواهم همه را در حد مرگ بترسانم. این وظیفه من است. مثل کمدینی که باید همه را روده بر کند من هم باید این کار بکنم.»
اسکات و فسبندر تا به الان سه فیلم با هم کار کردهاند.(«پرومته»، «مشاور» و «بیگانه:عهد») فاسبندر در حال تبدیل شدن به دست راست ریدلی اسکات است، جایگاهی که راسل کرو در اوایل قرن بیستم داشت. اسکات: «بعد از چند فیلم هر چقدر سر همدیگر داد و بیداد کنید دیگر رفیق میشوید. راسل و مایکل هر جفتشان همینگونه بودند. آدمهای کاملا متفاوتی هستند. اما هر جفتشان بسیار باهوشند. بهتر است خوب کارهایت را در خانه انجام داده باشی و کامل بدانی که چه میخواهی بکنی در غیر این صورت پدرت را درمیآورند. میآیند و میپرسند چرا من باید این کار را انجام دهم و بهتر است که جواب درست و حسابی برایشان داشته باشی.»
این همان چیزی است که اسکات در چهل سال کار کردنش در هالیوود فهمیده است. باید روی تصمیماتت مصمم باشی. او هیچوقت فیلم ارزان نساخته. و در ساختن فیلمهایش زیر بودجهی مقرر و تحویل دادن فیلمها زودتر از موعد اسم و رسمی برای خودش دارد. اسکات:« اینکه به صحنه فیلمبرداری بیایی بعد با خودت بپرسی الآن چی کار کنم دقیقا همان کاری است که اگر میخواهی گند بزنی باید انجام دهی. به هیچوجه نباید بحث کنی که دوربین را کجا بگذاری نمیتوانی این کار را انجام دهی فیلمی مانند «بیگانه:عهد» به طور نرمال در صد روز باید طول بکشد. ما هفتاد و چهار روزه تمامش کردیم. آن هم با قیمت 111 میلیون دلار در حالی که عموما باید بین 180 تا 260 میلیون خرج داشته باشد. چنین پولی احمقانه است اگر برای یک فیلم 250 میلیون دلار خرج کردهای باید سال قبل اخراج میشدی.»