اصغر فرهادی در مصاحبه ویدیویی با دنتون دیویدسون از همکاری با علی قاضی؛ مدیر فیلمبرداری «قهرمان» و روش نوشتن داستانهای خود و نحوه همکاری در دوران تمرین با امیر جدیدی گفت.
بخشهایی از صحبتهای او را میخوانیم:
فرهادی درباره انتخاب فیلم برای حضور در اسکار چنین میگوید که انتخاب فیلم یک کارگردان به عنوان نماینده کشورش در اسکار باعث میشود که خارج از زادگاهش تماشاگر بیشتری فیلم او را دیده و بهتر شناسانده شود.و خود این شروع مسیری است که توجه بیشتری به فیلم خارج از کشور شود. پیش از این هم فیلمهای من مانند «جدایی …» و «فروشنده» و «گذشته» به اسکار معرفی شدند.
.فرهادی در بخش دیگری توضیح میدهد:
«وقتی شروع به نوشتن داستان میکنم، واقعا به این فکر نمیکنم که چگونه میتوانم این داستان را برای کسی که فارسی بلد نیست و فرهنگ من را نمیشناسد، بنویسم . تا او بتواند با فیلم ارتباط برقرار کند. این یک برنامه ریزی در زمان نوشتن و ساخت فیلم نیست. وقتی نوشتن را انجام میدهم، فقط به یک تماشاگر فکر میکنم و آن خودم هستم. آیا این داستان من را علاقه مند میکند؟ هیجان انگیز است یا نه؟ آیا داستان میتواند من را وارد دنیای خودش کند؟ تجربه ای که من در این سالها داشتم متوجه شدم که فیلمساز محلی بودن و در عین حال جهانی بودن دو ویژگی مقابل هم نیستند. احساسات مشترک بین همه مردم در سراسر جهان وجود دارد. اگر فیلم درست ساخته شود، همه مردم دنیا میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.»
«همانطور که من وقتی یک فیلم ژاپنی میبینم باوجودی که فرهنگ ژاپنی را نمیشناسم، ممکن است از یک تماشاگر ژاپنی بیشتر از فیلم خوشم بیاید. در واقع ما وقتی فیلم ها را تماشا می کنیم. خود زبان سینما، زبان مشترکی است که باعث میشود، مانع نشناختن فرهنگ رنگ ببازد.»
«الان خیلی از بهترین فیلمهای دنیا را که تماشا میکنیم، شاید اگر در واقع یک صفحه از داستان فیلم را بنویسند و ما بخوانیم به لحاظ حسی ارتباط برقرار نکنیم اما وقتی زبان سینما واسطه میشود، انگار نشناختن آن فرهنگ مانع نمیشود.»
درباره انتخاب بازیگر نقش رحیم و امیر جدیدی، اصغر فرهادی میگوید:«قبلا هم گفتم برای انتخاب بازیگران به کسانی فکر می کردم که چهره شان چندان شناخته شده نباشد. الان هم بیشتر بازیگران فیلم حدود 90 درصدشان چهره های شناخته شده ای نیستند، بازیگران تئاتر اند که چهره آنها در سینما شناخته شده نیست و فیلم بازی نکردند. برای بازیگران تعدادی از نقشها مانند رحیم، انتخاب بازیگری که تجربه چندان نداشته باشد، ریسک بود.»
«من متوجه شدم بازی کردن شخصیت ساده و معمولی و ادم روزمره سخت تر از یک شخصیت پیچیده ی مثل بعضی از کاراکترهای فیلم های دیگرم بود.به همین دلیل به بازیگری فکر کردم که تجربه بازیگری داشته باشد من امیر جدیدی را از قبل نمی شناختم. شروع کردم به تماشای فیلم های او. وقتی که روز اول باهم ملاقات کردیم مطمین نبودم. قرار شد چند ماهی باهم کار کنیم که آیا به شخصیت نزدیک می شویم. اگر شد، کار را شروع کنیم و خوشبختانه وقتی آقای جدیدی آمد، چیزی در درونش دیدم، احساس می کردی آن چیزی که کاراکتر نیاز دارد در چهره و نگاه جدیدی هست.»
«نکته دیگری که وجود داشت فیزیک جدیدی به فیزیک شخصیت رحیمی که من در ذهن داشتم تفاوت داشت. کار را با ظاهر شخصیت رحیم شروع کردیم.در اولین جلسه روی انگشتهای رحیم کار کردیم اینکه انگشت های شکسته و خمیده داشته باشد.»
«یا مثلا به جدیدی گفتم فکر کن یکی از گوش هایت خوب نمی شنودباید برای شنیدن طرف مقابل سرت را کج کنی، چشمانت را تنگ کنی تا بفهمی او چه میگوید. در طول تمرین ها که زمان زیادی هم طول کشید، این جزئیات ظاهر را پیدا کردیم.نکته دیگری که امیر جدیدی برایش کار کرد و تماشاگر غیر ایرانی آن را متوجه نمیشود، کار روی لهجه شخصیت رحیم بود. چون شخصیت های فیلم لهجه شیرازی دارند،که لهجه سختی است.»
«بعد از آنکه کار روی ظاهر شخصیت رحیم تمام شد. روی تاریخچه شخصیت رحیم کار را شروع کردیم.»
درباره داستان فیلم «این موضوعی که یک آدمی اوج می گیرد در یک مدت کوتاه و بعد سقوط می کند. این موضوع به عنوان هسته اصلی داستان برای من جذاب بود.این داستان تازه ای نیست ما هروز چنین داستان هایی را در اخبار میشنویم. این که چطور بشود داستان را روایت کرد که برای تماشاگر تازه و جذاب باشد، یکی از چالشهایی بود که زمان نوشتن برای من وجود داشت.»
درمورد فیلمبرداری جذاب فیلم که مصاحبه کننده به نظرش جالب آمده، اصغر فرهادی درباره لوکیشن توضیح میدهد:«بیش از هر چیز بگویم که مدیر فیلمبرداری فیلم-علی قاضی-این اولین بار بود که با او همکاری می کردم. او جوان بااستعدادی است که همکاری خوبی بود.قهرمان فیلمی است که نسبت به فیلم های دیگرم، لوکیشن های متفاوت تری دارد. و یکی از نکاتی که در این فیلم تلاش کردم، بیش از دیگر فیلمهایم تاکید کنم، جنبه مستند بودن فیلم است. در واقع باید اتفاقی در تصویر می افتد که تماشاگر احساس نکند، نورپردازی شده، ترکیب بندی ها در قاب ها قبلا روی آن فکر شده و تصاویر کاملا شبیه زندگی باشد.خود لوکیشن ها به ما کمک کرد که فضای تازه به ما بدهد. مانند موتیف کوه و صخره در ابتدای فیلم که بعد تکرار می شود چیزهایی هستند که در فیلمهای قبلی من نبودند. من در دوران گشتن در شهر شیراز، شهر کوچکی را در نزدیکی شیراز پیدا کردم که چندتا کوچه داشت که انتهای کوچه ها به کوه می رسید. این محله به لحاظ بصری به نظرم بسیار زیبا آمدند.»
.
اصغر فرهادی در پاسخ به سوال چالش برانگیزترین بخش تولید قهرمان یا بخشی از تولید که او به آن افتخار میکند، چنین پاسخ داد:« مهمترین چالش این بود که قصه سادهای قهرمان داشت که اتفاق عجیبی در فیلم نمی افتاد، کسی کشته نمی شد، شلیکی صورت نمی گرفت. این ریسک وجود داشت که بحران درون فیلم برای تماشاگر ساده باشد. مخصوصا تماشاگران که در زندگی شخصی خود با بحران های بزرگتری روبرو هستند. پس باید بحران کوچک را در داستان جوری تعریف می کردم که تماشاگر بحران را رها نکند و تعقیب کند.»
اصغر فرهادی درباره الهام بخش های او در دوران نوجوانی و کودکی خود چنین گفت:« در آن دوران بیشتر فیلمسازان ایرانی الهام بخش من بودند. که خیلی هم فیلمسازان خوبی در آن دوره بود. دیدن فیلم های آنها من راتشویق کرد این مسیر را بیایم. ولی بعد از آن، یادم است اولین فیلم غیرایرانی که دیدم و احساس کردم که با آن ارتباط برقرار میکنم، فیلم «دزد دوچرخه» ساخته دسیکا بود. و متفاوت از فیلم های دیگر بود. یک جوری به نظرم هنوز تاثیر این فیلم از دسیکا است که در «قهرمان» یکجور خودش را نشان می دهد.»