بایگانی‌ها

تراژدی به سبک «روسی»

تراژدی به سبک «روسی»
تراژدی به سبک «روسی»

 

محمد جلیلوند

دنیای تصویرآنلاین-رسیدن به یک سبک خاص در سینما،امر دشوار و پیچیده ای است و به همین خاطر هم بخش مهمی از فیلمسازان ایرانی تا پایان عمر کاری شان از رسیدن به این موقعیت عاجز می مانند.پس از این دسته اندک،به کارگردان هایی می رسیم که فرم روایی خاصی را برای آثارشان برگزیده و قصه هایی گاه متفاوت را در این قالب روایت می کنند.این گروه نسبت به گروه نخست،تعداد بیشتری را شامل شده و طیف متنوعی از فیلمسازان از جوان تا میانسال را شامل می شود.امیرحسین ثقفی را می توان در زمره فیلمسازان جوانی قرار داد که نخستین فیلمش با عنوان «مرگ کسب و کار من است» را در بیست و شش سالگی ساخت.فیلمی که در جشنواره فیلم فجر مورد توجه منتقدان قرار گرفته و جایزه ای هم از دست هیات داوران گرفت.ثقفی پس از این فیلم،در ساخته های بعدی اش عمده توجه اش را معطوف فرم کرده و تلاش زیادی برای رسیدن به یک زبان سینمایی به خرج داد.او که دلبسته فیلمسازانی همچون:آندری تارکوفسکی و بلاتار است،قصه های تلخ و جامعه محور خود را با بیانی شاعرانه تلفیق کرده و فیلم هایی را روانه اکران کرد که به لحاظ جذب مخاطب ضعیف عمل کرده اند.حال او پس از فیلم مردی که اسب شد که برای مخاطب خاص پسند سینمای ایران هم فیلمی ثقیل با ریتمی به شدت کند به حساب می آید،در تازه ترین ساخته خود «روسی» از سینمای ضدقصه فاصله گرفته و داستان سرراستی برای روایت انتخاب کرده است.

«روسی» قصه ای آشنا و تا حدود زیادی برگرفته از کلیشه ها دارد:مردی نه چندان جوان(توماج)که به جرم سرقت زندانی شده،پس از فرار از زندان سراغ همسرش رفته و از او می خواهد کسی را که چندی قبل به او تجاوز کرده،معرفی کند.انتقام را می توان تم اصلی فیلمنامه این فیلم به حساب آورد که بن مایه آن را تشکیل داده و موتور حرکتش به حساب می آید.ثقفی در پرده نخست فیلمنامه به خوبی از ظرفیت های بالقوه قصه خود بهره گرفته و تماشاگر را کنجکاوانه به دنبال خود می کشاند.به همین خاطر هم فیلم را از یک صبح بارانی و مه آلود آغاز کرده و مردی را در مرکز توجه قرار داده که از دست پلیس فرار کرده است.شروعی رمزآلود که خیلی زود با سررسیدن ابراهیم(دوست توماج)و مواجهه توماج با دختر ناشنوای ابراهیم که شاهد حادثه بوده،گره می خورد.قصد قهرمان برای یافتن فرد متجاوز و مجازاتش،به خوبی داستان را پیش برده و تماشاگر را با خود همراه می کند.برخورد توماج با همسرش مرجان،چرخش ظریفی به قصه داده و لایه دیگری به او می بخشد.برخورد تند پدر با توماج نیز ضربه دیگری به این شخصیت وارد کرده و مقام وی به عنوان قهرمان فیلم را تضعیف می کند.

داستانک مربوط به گذشته پدر توماج،به خوبی در بافت فیلمنامه جا افتاده و فیلم را به نقطه عطف نخست می رساند.جایی که برادر ناتنی و مفلوک توماج،اعتراف به تجاوز کرده و آن را انتقام مرگ مادرش از پدر توماج می داند.اما از مواجهه مرجان با این مرد هم حقیقتی روشن نشده و تماشاگر آن را رودست کارگردان به خود به حساب می آورد.در پرده دوم،فیلم تا حدودی از ریتم افتاده و توجه فیلمساز معطوف به لایه های درونی با مایه های فلسفی آن می شود.جایی که یوسف یک طرف آن و مرجان در طرف دیگرش به عنوان دو عاشق قدیمی قرار گرفته و قصه زندگی شان به ضلع دیگر این مثلث(توماج)گره می خورد.افشای یک راز توسط خواهر مرجان(طلاق غیابی او از توماج)،حادثه محرک پرده میانی فیلمنامه «روسی» به حساب می‌آید که صرف نظر از غیرمنطقی بودن بی اطلاع توماج از این طلاق،شوک مناسبی به فیلم می دهد.ثقفی در خلق شخصیت های نسبتا کم تعداد فیلمش به شیوه مینیمال عمل کرده و بخشی از اطلاعات مربوط به آنها را تعمدا می پوشاند.برای مثال هم می توان به گذشته یوسف اشاره کرد که تنها از خلال دیالوگ های برادرش ابراهیم به شکلی مبهم از آن می فهمیم.همینطور ابراهیم و گذشته اش که فیلمساز به شکلی تلگرافی از آن عبور می کند.

توماج به عنوان شخصیت محوری فیلم،شخصیت کارشده و صیقل یافته ای است که با وجود گذشته تاریکش تماشاگر را به سمت خود می کشاند.عشق به مرجان،کلید راه یافتن به لایه های درونی این شخصیت است که با وجود همه تندی و خشونتش در برابر ابراز علاقه اش به مرجان عاجز است.قرینه آن را هم می توان در مرجان پیدا کرد که از کودکی دوست داشتن را نیاموخته و زمانی هم که آن را پیدا کرده توسط یوسف پس زده شده است.او یک کمپلکس روحی تمام عیار است که تنها یک تجاوز را کم داشته و حال به یک بیمار خطرناک تبدیل شده که معادله پایانی را رقم می زند.یوسف را هم می توان جزیره سرگردانی فیلم قلمداد کرد که زمانی دست به گرفتن یک تصمیم بزرگ زده و حال برای فرار از آن به سلاخی ماهی در محیطی خون آلود پناه آورده و به نوعی در حال مجازات خود است.ابراهیم را هم می توان روی دیگر سکه برادرش به حساب آورد که برای فراموش کردن مصائب روحی و جسمی خود به الکل روی آورده و در عین حال حق رفاقت را هم در مواجهه با توماج به جا می آورد.پدر توماج هم به عنوان یک شخصیت مکمل،کیفیت قابل اعتنایی داشته و اعترافات تکان دهنده اش بابت گناهانش در جوانی،شوک فوق العاده ای به فیلم می بخشد.

امیرحسین ثقفی در فیلم «روسی» ،تلاش کرده با استفاده از قصه ای آشنا فیلم موردعلاقه اش با المان های همیشگی را بسازد که در این مسیر هم تا حدود زیادی موفق بوده است.وی به خوبی از طراحی صحنه درخشان و خیره کننده فیلم برای رسیدن به این هدف سود جسته و زمان و به خصوص جغرافیا را از فیلمش حذف کرده است.ثقفی در چند سکانس از فیلم عالی عمل کرده و تماشاگرش را تحت تاثیر قرار می دهد که نمونه آن را در سکانس مطلع شدن توماج از جدایی مرجان می بینیم که البته بازی درخشان امیر آقایی هم کیفیت آن را چند پله ای بالاتر برده است.ثقفی در عین حال بازی های متفاوتی هم از بازیگرانش به ویژه طناز طباطبایی و صابر ابر گرفته است.به خصوص ابر که صدای خاص و متفاوتی را برای شخصیت ابراهیم طراحی کرده و با بهره گرفتن صحیح از زبان بدن،نقش را تمام و کمال از آن خود کرده است.