ایمان عظیمی
بخش مسابقهی فستیوال کن در سالی که گذشت همچون دفعات قبل میزبان برادران داردن بود و این دو برادر توانستند جایزهی ویژهی هفتادوپنجمین سالگرد برگزاری این جشنواره را به نام و برای خود تصاحب کنند تا اینبار هم دست خالی کن را ترک نکرده باشند. «توری و لوکیتا» روایت مرسوم، خطی و نامآشنای این دو برادر از زندگی محنتبار انسانهای حاشیهایست که در آروزی دست یافتن به یک زندگی معمولی -که هرچند در نزدیکیشان پرسه میزند- همهی داراییشان را از کف میدهند. در سینمای پُر از تکلف و تکنیکزدهی این روزها، توری و لوکیتا حُکم یک گُسست سینمایی از آنچه جریان دارد را ایفا میکند و مخاطب آشنا به جریان اصلی را از پیلهی خویش بیرون میاورد.
لوکیتا و توری با سختی و مشقت از قارهی سیاه به اروپا قدم نهادهاند تا بتوانند زندگی مناسب و شایستهی یک انسان را در بلژیک تجربه کنند، امّا رفتهرفته میبینند که سراب این آروز جای خود را به زمختی واقعیت میدهد. لوکیتا برای دریافت اجازهی اقامت با همراهی توری، خود را در نقش خواهر وی جا میزند ولی نمیدانند با استفاده از این حربه هم گرهای از مشکلاتشان باز نخواهد شد، در واقع این آغاز تراژدی سیاهان است.
درونمایهی اثر ملهم از مسئلهی مهاجرت، دوستی و نژادپرستیِ مستتر و در عین حال جاری در متن جامعهی سفیدپوستانِ بلژیک است. داردنها در نمایش این مضامین تا حد مقبول و مطلوبی به پیش میروند و سهمی هم از موجسواریهای مرسومی که این روزها سینماگران زیادی به آن دچار شدهاند را نصیب خویش نمیکنند. ایجاز بصری این دو برادر در نمایش فلاکتی که لوکیتا با آن دست و پنجه نرم میکند، اگرچه به سنت فیلمهای اروپایی در میانهی قرن پیش تعلق دارد، امّا در این روزگار همچون دُری گرانبها کمیاب است و مخاطب فیلمی با این مضمونِ بهغایت دردناک را کمتر میتوان با چنین رویکرد کمینهگرایانهای پای تماشای چنین آثاری نشاند. امّا داردنها میدانند که قهرمانان معمولی یک زندگی دهشتناک را چطور به تصویر دربیاورند که هم به واقعیت زندگی آدمهای این دوران نزدیک باشد و هم مانند ملودرامهای غیرواقعی این سالها سانتیمانتال جلوه نکند. برادران داردن در بازنماییشان از زندگی چندروزهی توری و لوکیتا به دوستی دیوانهبار این دو بیش از هرچیز دیگری اصرار میورزند ولی مخاطب حتی در پیشداستان نیز به چرایی وجود چنین رابطهای پِی نمیبرد؛ هرچند بازیها بهقدر کفایت راضیکننده هستند ولی نوع و شکل ظهور این رابطه گُنگ است. از طرف دیگر، برادران داردن در معدود سکانسهایی که درگیری در آنها اتفاق میافتد بشدت معمولی عمل کردهاند و رهیافت سادهانگارانهشان در نمایش درگیریها کمی کودکانه بهنظر میرسد. امّا فاکتوری که اثر متأخر داردنها را از دیگر فیلمهایشان جدا میکند نقطهی اوج پیرنگ است که در اواخر فیلم فرصت مجال مییابد. سینمای قائم به ذات این دو برادر هرچه به پیش میرود خشونت در بطن آن نیز سیطرهی بیشتری پیدا میکند و از این بابت توری و لوکیتا نقطهعطف کارنامهی داردنها محسوب میشود.