دنیا میرکتولی
در تاریخ سینما چند نمونهی مثالزدنی از همکاری بین فیلمساز و آهنگساز وجود دارد. وقتی همدلی و همزبانی میان آهنگساز و فیلمساز به حد اعلی میرسد، موسیقی آنقدر در هماهنگی کامل با تصویر قرار میگیرد که تبدیل به جزئی جداییناپذیر از فیلم میشود و نمیتوان تصاویر و نغمهها را بدونِ هم، در تصور آورد. دیوید لین-موریس ژار، سرجو لئونه-انیو موریکونه، جوزپه تورناتوره-انیو موریکونه، کریشتف کیشلوفسکی-زبیگنیف پرایزنر، استیون اسپیلبرگ-جان ویلیامز، و تئو آنجلوپولوس-النی کاریندرو نمونههای کاملی از این همکاریهای بدیع هستند.
النی کاریندرو یکی از معدود آهنگسازان زن تاریخ سینماست. آهنگسازی خلاق با آثاری اصیل و مؤثر و درخشان، که بر ساختار زیباییشناسانهی موسیقی فیلم تأثیر بسزایی گذاشت. کاریندرو یک ویژگی مهم دارد و آن اینکه آثارش دارای هویت خاص و مشخصی هستند. مثلا اگر قطعهای از او را بشنویم که قبلا به گوشمان نخورده باشد، میتوانیم درجا تشخیص دهیم که آهنگسازش کیست. رگههای اصلی موسیقی محلی یونان و رنگمایههایی از تمِ موسیقیِ بیزانسی در آثار کاریندرو کاملا مشهود است. تأثیر موسیقی آوازی بیزانس در ملودیهای او (که در فیلم «نگاه خیرهی اولیس» بارها شنیده میشود.) به دوران کودکی این آهنگساز یونانی برمیگردد. برای درک بهتر موسیقی کاریندرو، لازم است اندک اطلاعاتی دربارهی مسیر هنری او داشته باشیم. کاریندرو روز 25 نوامبر سال 1941 در روستای تیخیو در قلب یونان زاده شد. وقتی هشت ساله بود، همراه با خانوادهاش به آتن نقل مکان کرد و در کنسرواتوار «هلنیک»، تئوری موسیقی و پیانونوازی آموخت. او علاوه بر موسیقی، در کلاسهای تاریخ و باستانشناسی دانشگاه هم حضور مییافت. در دوران کودتای نظامی یونان (1974-1967) برای تحصیل در رشتهی موسیقی کلاسیک و ارکستراسیون و موسیقیشناسیِ قومی به پاریس رفت و همانجا بود که شروع به تصنیف ترانههای محبوب و مردمی کرد و برای هنرمندان جاز به صورت فیالبداهه موسیقی مینواخت. سال 1974 که به آتن برگشت، آموزشگاهی برای سازهای سنتی تأسیس کرد و شروع به همکاری با گروه مطالعات قومشناسی کرد. سال 1976 ئیسیام رکوردز را کشف کرد و از آزادی و امکان خلاقیتی که در اختیارش گذاشته شده بود، نهایتِ بهره را برد. کاریندرو همینجا بود که با تصنیف موسیقی تئاتر و فیلم آشنا شد. او بارها تأکید کرده که سبک و سیاق شخصیاش، در نتیجهی کار بر روی موسیقی فیلم شکل گرفته و رابطهی بین ملودی و تصویر و حرکت، فضای تازهای برای او ایجاد کرده تا احساساتاش را بیان کند.
ظریفکاریهای بیانی و ساختارهای دقیق موسیقایی، از همان ابتدا در آثار کاریندرو پیدا بود. البته همکاری با بزرگترین فیلمساز سینمای یونان، نقطهی عطفی در آفرینش هنری او محسوب میشود. آشنایی النی کاریندرو با تئو آنجلوپولوس را میتوان یکی از اتفاقات درخشان تاریخ سینما دانست. آنجلوپولوس که سال 1982 ریاست هیأت داوران جشنوارهی فیلم تسالونیکی را بر عهده داشت، جایزهی بهترین موسیقی فیلم را به کاریندرو اعطا کرد. این جایزه، نقطهی آغاز یک همکاری و همراهیِ پربار بود و کاریندرو از سال 1984 تا 2008، یار و یاور همیشگی آنجلوپولوس بود و برای هشت فیلم آخر او از جمله «سفر به سیترا»، «چشماندازی در مه»، «گام معلق لکلک»، «نگاه خیرهی اولیس»، «ابدیت و یک روز»، و «دشت گریان» موسیقی ساخت.
هماهنگی منسجمی میان موسیقی کاریندرو و لحن و زبان فیلمهای آنجلوپولوس وجود دارد و ملودی و تصویر در آثار مشترک این دو هنرمند عملا جداییناپذیرند. روش کار کاریندرو معمولا بدین گونه بود که تمهای اصلی موسیقیِ فیلم پیش از آغاز فیلمبرداری آماده و ضبط شده بود و آنجلوپولوس گاهی از آنها حین کارگردانی سکانسها استفاده میکرد. قطعات آهنگساز پا به پای تصاویر مسحورکنندهی فیلمساز پیش میروند و دوران پر تب و تاب تاریخ معاصر یونان و بالکان را ترسیم میکنند. فیلمساز از سرنوشت تلخ میهن و هممیهناناش میگوید و آهنگساز نیز همراه و همسفر شخصیتهای تنها و آواره و سرگردانِ فیلم میشود و به درونیترین احساسات آنها رخنه میکند. وقتی کلام قادر به توضیح و توصیف عواطف و احساسات نیست، موسیقی بر صحنه نازل میشود و روح و درون آدمها را برای بیننده عیان میکند. کاریندرو معمولا از سازهایی نظیر چنگچه، سنتور، کمانچه، و آکوردئون استفاده میکند؛ سازهایی سنتی که با فضای فیلم عجین میشوند و تبدیل به زبان گویای شخصیتهای تودار و آرام و کمحرف آنجلوپولوس میشوند. کاریندرو این آدمها را خوب میشناسد و پژواک شادی، اندوه، عشق، امید، نومیدی و انتظار آنها را در موسیقی خود منعکس میکند. آنجلوپولوس کاریندرو را یکی از شورانگیزترین آهنگسازان دنیای سینما میدانست. قصهی آفرینندگیِ این دو افتخارِ هنرِ سرزمینِ یونان که با دلی عاشق و درکی متقابل کار میکردند، لحظات استثنایی و خاطرهانگیزی را برای عشاق سینما رقم زده است.