ترجمه: آناهیتا منجزی
رالف فاینس، بازیگر سرشناس و موفق بریتانیایی، که در فیلمهای مطرحی چون «فهرست شیندلر»، «بیمار انگلیسی» و «هتل بزرگ بوداپست» خوش درخشیده و سالها نقش ولدمورت شرور را در مجموعه فیلمهای «هری پاتر» بازی کرده، در گفتوگویی درباره بازیگری و تجربه کارگردانی صحبت کرده است. در ادامه بخشهایی از این گفتوگو را میخوانید.
آقای فاینس، بهترین توصیهای که سر صحنه فیلمبرداری از یک کارگردان شنیدهاید، چه بوده است؟
یادم میآید استیون اسپیلبرگ نسبت به مسائل فنی و انواع لنز کاملا آگاه بود و همین باعث میشد در کارگردانی بسیار غریزی عمل کند: «این کار را سریعتر انجام بده، تندتر، یک چیزی درست نیست.» او این کارها را به صورت کاملا ناخودآگاه انجام میدهد. آنتونی مینگلا فوقالعاده بود؛ با آرامش و مهربانی شما را راهنمایی میکرد و به طرزغریبی بهتان قوت قلب میداد. اما چیزی که همیشه به یاد خواهم داشت، کار کردن با ایشتوان سابو، فیلمساز مجارستانیست.
چرا؟
در فیلمی به نام «نور خورشید» با او همکاری کردم. شیوه بسیار کلاسیکی دارد. یادم میآید به من میگفت احساس میکند که کلوزآپ آن عنصر کلیدی است و سینما درباره کلوزآپ از چهره آدمهاست؛ جایی که افکار و احساسات برای نخستین بار نمود پیدا میکنند. همیشه این سوال ذهنم را درگیر میکرد که او هنگام کارگردانی چهطور این موضوع را دنبال می کند.
اما در جایی مثل صحنه تئاتر، گرفتن کلوزآپ امکانپذیر نیست.
وقتی روی صحنه تئاتر هستید، بیان و ابراز احساساتِ شما به عنوان یک بازیگر شکل کاملا متفاوتی دارد! من دوست دارم گفتوگوهای قدیمی با بازیگران را در یوتیوب تماشا کنم. لارنس الیویه در گفتوگویی میگفت فکر میکند در فیلم، بازیگر بر دوربین و در نتیجه بر مخاطب تاثیر میگذارد، در حالی که در تئاتر بازیگر از تماشاگر تاثیر میپذیرد. و من فکر میکنم کاملا درست است.
آیا تا به حال به کارگردانی تئاتر فکر کردهاید؟
قطعا دوست دارم در تئاتر کارگردانی کنم! اتاق تمرین را دوست دارم … وقتی با کارگردان و گروه بازیگران در اتاق تمرین هستم، احساس خوشحالی میکنم؛ جایی که هیچ تماشاگری نیست و ما فقط سعی میکنیم یک سری چیزها را تمرین کنیم. فکر میکنم تردیدها و عدم ثبات در فیلمسازی باعث میشود کارِ به شدت پراسترسی باشد.
در سه فیلمی که کارگردانی کردید، با چه تردیدها و مشکلاتی مواجه بودید؟
سعی میکردم بفهمم چه عواملی باعث پرفروش شدن یک فیلم میشود. فکر میکنم فهمیدن این موضوع همیشه سخت است و همه، به ویژه پخشکنندهها و بازاریابها به شما میگویند حضور چهرههای معروف به فروش فیلم کمک میکند. و بعد شما از این چهرهها استفاده میکنید و میبینید که اتفاقا به قدر کافی خوب و توانا نیستند. یک تهیهکنندهِ اجرایی روسی در مورد فیلم «کلاغ سفید» به من گفت: «رالف، اگر میخواهی حمایت سرمایهگذاران روسی را جلب کنی، باید در این فیلم از چند بازیگر معروف استفاده کنی. چرا خودت نقش پوشکین را بازی نمیکنی؟»
آیا از انجام این کار امتناع میکردید؟
امتناع میکردم چون میخواستم فیلم بسازم و استرسِ حضور داشتن در آن و بازی کردن را نداشته باشم. همه میگفتند اگر نقش پوشکین را بازی کنم به فروش فیلم کمک میکند. بنابراین دیگر مخالفت نکردم. اما این کار واقعا کمک نمیکند. در مورد فیلم «کوریولانوس» به من گفتند از یک بازیگر معروف استفاده کن. جرارد باتلر به گروه بازیگران اضافه شد، اما با این حال اوضاع خوب پیش نمیرفت! بنابراین نمیدانم … برخی کارگردانها مثل ترنس مالیک میتوانند فیلمی را که میخواهند بسازند و با بازیگران درجه یک هالیوود کار کنند. من جزو آن دسته از فیلمسازان نیستم.
اما خودِ شما سالها به عنوان یک بازیگر درجه یک به فروش فیلمها کمک میکردید؟
بله، درست است.
چه زمانی احساس کردید شرایطتان به عنوان یک بازیگر تغییر کرده است؟
خب، در این مسیر کمی افت و خیز وجود داشته است. بدون شک به عنوان یک بازیگر به فیلمهای «فهرست شیندلر» و «بیمار انگلیسی» علاقه زیادی داشتم … پروژههای مختلفی به من پیشنهاد میشد و بعد با بازی در فیلم «انتقامجویان» به لحاظ حرفهای کمی افت کردم. اما بعد احساس کردم با فیلمهای «باغبان وفادار» و «هری پاتر» شرایط کمی بهتر شد. در نهایت وقتی سنتان بالاتر میرود از شما میخواهند نقش پدرها و عموها را بازی کنید … میدانید، این حرفه فراز و نشیبهای بسیاری دارد.