ترجمه: آناهیتا منجزی
مخاطبان مستند «متولد چین» (Born in China) چه کسانی هستند؟ شاید تصور کنید کودکانی که عاشق بچههای حیوانات هستند و والدینشان. اما در حقیقت «متولد چین»، که حول محور زندگی دستهجمعی و خانوادگی حیوانات و چالشهای آنها میگردد، برای پدر و مادرها ساخته شده است. این فیلم به نحوی آنچه را که انیمیشن «شیرشاه» پیش از این به کودکان دهه 90 یاد داده بود، تایید میکند: همانطور که جان کرازینسکی، راوی این مستند، با صدای به شدت تاثیرگذارش به ما یادآوری میکند، اگر هر اتفاقی را در زندگی به عنوان بخشی از «چرخه حیات» در نظر بگیریم، به راحتی میتوانیم آن را بپذیریم. حیوانات زندگی میکنند، میمیرند، از هم دور میشوند و سپس دوباره دور هم جمع میشوند: تمام این تغییراتِ بزرگ و مهم، کاملا طبیعی است.
با این وجود اگر قرار باشد بچهها از این مستند چیزی یاد بگیرند، فقط به این دلیل است که «متولد چین» به نوعی با اصل هایزنبرگ مطابقت دارد: اگر والدینتان رفتارتان را تحت نظر بگیرند، شما عملکرد متفاوتی خواهید داشت. «متولد چین» قصد دارد نکاتی را به کودکان آموزش دهد؛ نکاتی آشنا و قابل درک که کاملاً مورد تایید پدر و مادرهاست. این فیلم به منظور قدردانی از فداکاری والدین، به رفتار حیوانات، جنبه انسانی میبخشد: حیواناتی مثل داوا، یک یوزپلنگ سفید وحشی، که دو تا بچه دارد و پاندایی به نام یایا که مادر حساس و سختگیرِ میمی است. این مستند هیچ ایده جدیدی ارائه نمیکند و مدام روی مفهوم «خانواده» تاکید میکند، تا جایی که به نظر میرسد حتی بازیگوشترین حیوان این فیلم هم شما را نصیحت میکند که به حرف پدر و مادرتان گوش کنید.
روایت مستند «متولد چین» به گونهای است که تغییرات هر گروه از حیوانات را در طول داستان برای ما مشخص میکند: تعدادی بز کوهی تبتی هستند که داستانشان در زایش، بزرگ کردن بچهها و حفاظت از آنها در برابر گرگهای گرسنه خلاصه میشود. گروه بعدی، میمونهای دماغ پهن طلایی هستند که از طریق میمون نرِ بازیگوشی به نام تائوتائو و ماجرای ترک کردن خانوادهاش با آنها آشنا میشویم؛ او فرار میکند تا با گروهی از میمونهای نر به نام «پسران گمشده»، که رفقای نیمهراه هستند، وقت بگذراند. داوا از بچههایش محافظت میکند و به آنها غذا میدهد و میمی سعی میکند مدتی از دست مادرش خلاص شود تا بتواند از درخت بالا برود.
همه این داستانها به پدر و مادرها اطمینان خاطر میدهد. قطعاً در بخشهایی از این فیلم به بچهها گفته میشود که در نهایت سرنوشت آنها در دست خودشان است، اما این لحظات، گذرا هستند، چون در پایان این مستند به این نتیجه میرسیم که خانواده در اولویت است و شما بدون آنها هیچ چیز نیستید. بزهای کوهی تبتی یک واحد هستند: آنها با هم از خطر میگریزند و هرگز به عنوان یک عضو مستقل جایگاهی ندارند. خوشگذرانی تائوتائو با گروه «پسران گمشده» زمانی به پایان میرسد که او متوجه میشود نمیتواند در طول زمستان با یک مشت میمون خودخواه خودش را گرم نگه دارد و حالا باید به خانه و پیش خانوادهاش برگردد. داوا بعد از اینکه زخمی میشود تلاش میکند به بچههایش غذا بدهد؛ بچهها هیچ کمکی نمیتوانند بکنند و از ترس پشت او کز کردهاند و یایا که به نظر میرسد فقط به این دلیل زندگی میکند که به میمی غذا بدهد و او را که روی زمین میغلتد و سعی میکند از درخت بالا برود، با تحسین نگاه کند.
در این فیلم کشمکش عجیبی بین آنچه که قرار است یاد بگیریم و شیوه روایت داستانِ این حیوانات وجود دارد. مثل میمی مستقل باشید، اما اگر خارج از محیط خانوادهتان با یک دنیای پرخطر مواجه شدید، تعجب نکنید. اگر بپذیریم که «متولد چین» میتواند به اندازه یک فیلم آموزشی ویژه کودکان موثر باشد، میتوانیم این فیلم را بر اساس نکاتی که مطرح میکند و شیوه ارائه آنها مورد قضاوت قرار بدهیم.
منبع: سایت راجر ایبرت