بایگانی‌ها

در دام کلیشه ها

در دام کلیشه ها
در دام کلیشه ها

 

 

محمد جلیلوند

دنیای تصویرآنلاین-برخی از فیلمسازان سینمای ایران در طول دوران فیلمسازی خود یک مسیر مشخص را دنبال کرده و چه به لحاظ فرم و چه به لحاظ محتوا که البته از میان آنها تنها چند نفر معدود به سبک رسیده اند.از دسته نخست می توان به مسعود کیمیایی،علی حاتمی و ناصر تقوایی اشاره کرد که ساخته هایشان مزین به امضای آنها است.در وهله بعد با فیلمسازانی برخورد می کنیم که برخی از آنها کارشان را در سال های میانی دهه پنجاه آغاز کرده و رشد و شکوفایی شان را در سال های پس از پیروزی انقلاب گذرانده اند.دسته بعدی فیلمسازان نسل پس از انقلاب هستند که مسعود ده نمکی از جمله آنها است که حتی در انتخاب نام فیلم هایش هم از یک فرم و شکل تبعیت کرده و یک ها به انتهای نام آنها می چسباند.مفاهیم اخلاقی از جمله موضوعات مطرح شده در آثار این کارگردان است که گاه کمرنگ بوده و گاه دیگر موضوع ها را تحت الشعاع خود قرار می دهد.کاری که در «زندانی ها» هم انجام داده و فیلمنامه خود را بر این اساس شکل داده و روایت کرده است.

ده نمکی استارت فیلم خود را با یک حادثه محرک زده که به خوبی قلاب خود را به تماشاگر وصل کرده و به دنبال قهرمان فیلم می کشاند.برخورد طاها با خواهر یک زندانی(بیژن)بهانه مناسبی برای پیوند زدن طاها به عنوان شخصیت مرکزی کار با بیژن و هم سلولی اش سعید است.بیژن برای خلاصی زودتر از زندان و اخذ عفو مشروط می خواهد که سوره های قرآن را حفظ کند و این موضوع برای طاها هم جذاب به نظر می رسد.چرا که پایان نامه دکترای فلسفه طاها هم در این رابطه بوده و همین موضوع هم او را به گرو گذاشتن سند خانه پدری برای آزادی موقت بیژن و سعید متقاعد می کند.اما مشکل اینجا است که فیلمنامه «زندانی ها» بیش از آنچه که باید چیده شده به نظر می رسد و این چیده شدن لطمات زیادی را هم به فیلم وارد کرده است.به عنوان نمونه می توان به سکانس نخست فیلم و برخورد طاها و خواهر بیژن در خیابان منتهی به زندان اشاره کرد که به دزدی کیف دختر توسط یک موتورسوار و سر آخر به دزدیده شدن موتور قهرمان داستان(طاها)منتهی می شود.اتفاقی که می توانست به شکلی دیگر برگزار شود اما فیلمساز به شکلی اغراق شده به آن پرداخته و بیان سینمایی را از آن دریغ داشته است.

آشنایی طاها با دو زندانی هم فاقد مقدمه چینی های لازم بوده و طاها بدون آن که شناختی از بیژن و سعید داشته باشد برای آنها سند گذاشته و از زندان بیرون می آورد.فیلمنامه نویس نقطه عطف اول(رفتن آنها به امامزاده روستا و پیدا کردن قنات)را در جای درستی قرار داده که ذهن تماشاگر را معطوف به نقطه تازه ای می کند. « زندانی ها» در پرده دوم که علی القاعده باید کشمکش های بیشتری در آن باشد،از این لحاظ موفق عمل نکرده و تماشاگرانش را خسته می کند.در این بین مواجه شدن یکباره بیژن و خواهرش در حیاط منزل طاها و انگ خوردن طاها توسط بیژن نیز قابل پیش بینی بوده و تنش حاصل از آن هم نمی تواند تماشاگران فیلم را غافلگیر کند.در پرده گره گشایی و فینال،فیلم با شتاب بیشتری پیش می رود.در واقع فیلمساز کل داستان را روایت کرده تا به اینجا رسیده و شخصیت های اصلی فیلمش را در موقعیتی قرار دهد تا معجزه ای رقم بخورد.سقوط بهمن روی سعید،بیژن و ناصر آن هم هنگامی که قرآن خطی را داخل قنات پیدا کرده اند،نقطه عطف خوبی برای پرده سوم فیلمنامه «زندانی ها» است که در نهایت به حضور طاها در آنجا آن هم در آخرین هفته نذر جمکران خود پیوند می خورد.ده نمکی در سکانس پایانی و با وجود جراحت هایی که هر چهار نفر برداشته اند،نور امید را در قلب آن قرار داده و فیلم را با آن به پایان می رساند.

«زندانی‌ها» به لحاظ تکنیکی مشکلات فیلم های پیشین ده نمکی را داشته تا جایی که دیگر تماشاگران جدی تر سینمای ایران را متعجب هم نمی کند.جلوه های ویژه رایانه ای فیلم هم آنچنان که باید از کار درنیامده و فاصله زیادی با استانداردهای بین المللی دارد.ده نمکی در پرداخت شخصیت های اصلی خود همچنان در دایره تیپ باقی مانده و شخصیت های کم لایه ای را خلق کرده که برای تماشاگر کاملا آشنا و تکراری به نظر می رسند.برای نمونه هم می توان به قهرمان فیلم(طاها)اشاره کرد که می توانست لایه های بیشتری داشته باشد که براساس آن خرده داستان هایی نیز خلق شود.شخصیت های زن فیلم هم وضعیت بهتری نداشته و تنها تیپ هایی آشنا برای تماشاگر به حساب می آیند بدون آن که تاثیری جدی روی روند پیشرفت قصه داشته باشند.برای نمونه هم می توان به خواهران طاها و بیژن اشاره کرد که نمونه های مشابه اش را می توان در خود فیلم های ده نمکی از جمله اخراجی ها و معراجی ها مشاهده کرد.همین اتفاق در انتخاب بازیگران هم رخ داده که نمونه آن را در انتخاب زوج بهنام تشکر و هومن برق نورد برای ایفای دو نقش اصلی فیلم می بینیم.جالب اینجا است که این دو هم تلاش چندانی برای نوآوری به خرج نداده و همان نقش های موفق قبلی خود را تکرار کرده اند.در این میان برق نورد با توجه به اینکه بیشتر در متن شوخی های نوشته شده قرار دارد،بازی بهتر و جذاب تری را ارائه کرده که البته کپی کمرنگی از برخی نقش آفرینی هایش در کمدی های سال های اخیر به نظر می رسد.

«زندانی‌ها» با وجود آن که از اکران نوروز بهره گرفته و نام یکی از کارگردان های مخاطبان پسند را در پیشانی خود دارد،فروش متوسطی داشته و فاصله زیادی تا صدر جدول اکران نوروز دارد.به نظر می رسد که دوره تازه ای از فروش های میلیاردی کمدی ها آغاز شده و دیگر به ندرت بتوان با تکیه بر حافظه تماشاگران فروش فیلمی را تضمین کرد.