ترجمه:محمدامین شکاری
جسیکا کیانگ (ورایتی)
در اواخر فیلم جذابِ بلندپروازانه ترکیبی «چهار دختر» ساخته کوثر بن هنیه، اولفا حمرونی-کاراکتر ستیزه جوی و پرجذبه ی محوری فیلم- یک گربه باردار را نوازش می کند. او به ما می گوید گاهی وقت ها یک گربه آنقدر برای بچه هایش می ترسد که آنها را می خورد. این اعتراف پنهانی اولفا است که میل غلط حمایتی او را نشان می دهد، ، چیزی که ممکن است موجب تراژدی بزرگ زندگی وی و درهم شکستن او شده باشد.
در سال 2015 دو دختر از چهار دخترِ بزرگ اولفا به قصد پیوستن به داعش فرار کرده بودند. اولفا وقتی دخترانش را توصیف می کند، گویی با زبانی اسطوره ای، خود را از دردهای واقعی محافظت می کند، چنان که گویی «گرگها آن بچه ها را بلعیده اند.» واقعیت چیست؛ آیا غفران و رحمه دو دختر 16 و 15 ساله اولفا در زمان ناپدید شدن توسط مادرِ (گربه) خود خورده شده اند یا توسط گرگ های درنده بنیادگرایی مذهبی از بین رفته اند؟
فیلم «چهار دختر»-نه یک اثر داستانی و نه یک مستند است، نه خاطره گویی و نه گزارش است- به طرز عجیبی مناسب و درخور است، حتی وقتی که به طور مداوم با سبک فیلمسازی عجیب و غریب و عاشقانه بن هنیه مواجه می شویم. رویکرد بن هنیه از ابتدای فیلم برشتی است: شخصیت اولفای واقعی در همه جای فیلم ظاهر می شود، با این حال ستاره مشهور مصری-تونسی یعنی هند صبری نیز نقش اولفا را بازی می کند. دو دختر باقی مانده اولفا یعنی ایا و طیسیر نقش خود را در فیلم بازی می کنند و نقش غفران و رحمه دو دختر ناپدیدشده را پیش از ناپدید شدنشان به ترتیب ایچراق مطر و نور کارویی ایفا می کنند. به عنوان یک ریزه کاری اضافی، تمام بخش های مردانه فیلم، از شوهر اولفا گرفته تا ویسم معشوقش و همینطور مامور پلیس که از کمک کردن خودداری می کند، توسط یک بازیگر، مجد مستوره، بازی می شود. این اندیشه جذاب قابل توجهی است که در فیلم شکل گرفته است، در حالی که یک زن ممکن است دارای چنان کثرتی باشد که باید نقشش توسط دو نفر بازی شود، همه مردان فیلم یک مرد آن هم از نوع بدش هستند.
در «چهار دختر» غالبا، اولفا، ایا و طیسیر مستقیما یا جداگانه یا با هم به عنوان یک خانواده مشغول خندیدن، گریه کردن و دعوا روبروی دوربین هستند. در زمانهای دیگرِ فیلم، صحنههایی از گذشته ی خاطره انگیز آنها مانند سرگرمیهایشان به صورت مستند پخش میشود. احساسی ترین جنبه «چهار دختر»، نحوه تعامل زنان قصه با بازیگران حرفه ای فیلم در لحظات ظاهرا بدون فیلمنامه است. وقتی بازیگرهای نقش های غفران و رحمه معرفی میشوند، مادر و خواهران واقعی، ابتدا از شباهت آن دو دختر هیجانزده میشوند، سپس اما کمی به هم می ریزند. بسیاری از روشنترین و ظاهرا خودآگاهانه ترین لحظات فیلم «چهار دختر» برای شخصیت اولفا زمانی است که او با بازیگر نقش خود، صبری گفتگو میکند. هدف های بن هنیه در این اثر بسیار گسترده تر از یک درام پردازی ساده است: «چهار دختر» یک تمرین درمانی و از سوی هنیه، تفسیری بر شخصیت خود در فرآیند فیلمسازی است.