بایگانی‌ها

ستاره‌ی مولف

عدم حضور لامینور در جشنواره فجر
عدم حضور لامینور در جشنواره فجر

محمد جلیلوند

ذنیای تصویرآنلاین-سینماگران مولف اندکی در صنعت سینما به چشم می خورند که هریک از آنها امضای مخصوص به خود را دارند بی آنکه به فیلمساز دیگری شباهت داشته باشند که در سینمای ایران داریوش مهرجویی بدون شک یکی از آنهاست.

این کارگردان صاحب نام،هفدهم آذر 1318 در تهران و در خانواده ای از طبقه متوسط به دنیا آمده و در نوجوانی به یادگیری موسیقی پرداخت.وی نواختن دو ساز سنتور و پیانو را در همین ایام فرا گرفته و پس از پایان دبیرستان،یک سالی را به مدیریت هتلی در تهران گذراند و سپس عازم آمریکا برای ادامه تحصیل شد.مهرجویی که علاقه بسیار به سینما داشت،در ابتدا در این رشته ثبت نام کرد اما پس از مدتی پشیمان شده و به رشته فلسفه روی آورد.وی نخستین فیلم سینمایی اش را با هزینه بسیار و تبلیغات فراوان با عنوان «الماس 33» ساخت که کپی برداری ناشیانه از فیلم‌های جیمزباند بود! فیلم در زمان اکران نیز با شکست سنگینی روبرو شده  مهرجویی را به این نتیجه رساند که سینمایی از جنس دیگر را برگزیند.وی دو سال بعد با بهره گیری از نمایشنامه عزاداران بیل نوشته غلامحسین ساعدی،فیلم به یادماندنی «گاو» را ساخت که در زمره موج نوی سینمای ایران قرار می گیرد.فیلم حکایت مردی روستایی است که عاشقانه گاوش را دوست دارد و مرگ گاو وضعیت روحی اش را به هم ریخته و در نهایت منجر به مرگش می شود.فیلم فوق با توجه به فضای رئالیستی اش به شدت از سوی ممیزی با مشکل مواجه شده و یک سالی را در توقیف مانده و پس از آن نیز اکرانی محدود را تجربه کرد.بازی های درخشان گروه بازیگران فیلم متشکل از:انتظامی،نصیریان،مشایخی،والی،فنی زاده و …از نقاط قوت فیلم است که با کارگردانی خلاقانه مهرجویی ترکیب شده و نتیجه فوق العاده ای را بر جای گذاشته است.مهرجویی پس از آن فیلم های«آقای هالو» و «پستچی » را ساخت که در هرکدام از آنها نیش و کنایه هایی به رژیم شاهنشاهی زده و بی تفاوت از مسائل روز جامعه  عبور نکرده است.اما او در«دایره مینا» انتقادهای شدیدی را نسبت به وزارت بهداشت آن زمان مطرح کرده و دست روی خون های آلوده ای گذاشت که در اتاق های عمل به بیماران بخت برگشته تزریق می شد.خون هایی که از معتادان و فقرا در ازای بهای اندکی گرفته شده و توسط دلال ها به بیمارستان ها فروخته می شد!.«دایره مینام به همین دلیل چندسالی را در محاق به سر برده و تنها در روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب به نمایش عمومی درآمد.«اجاره نشین ها» که بدون شک جزو بهترین کمدی های تاریخ سینمای ایران قرار می گیرد،نخستین کار مهرجویی در دهه شصت است که به شدت مورد توجه همگان قرار گرفت.فیلمی در رابطه با معضلات آپارتمان نشینی که طنز شیرینی در سراسر آن موج زده و درآن از سبک های گوناگون کمدی بهره گرفته است.

در«اجاره نشین ها» نیز به مانند فیلم های پیشین مهرجویی با مجموعه ای از بازی های درجه یک روبروییم که در راس‌شان عزت الله انتظامی در نقش عباس آقا سوپر گوشت قرار دارد.لهجه تهرونی انتظامی در کنار میمیک خاص چهره چنان جذابیتی را به فیلم بخشیده که نمی توان بازیگر دیگری را به جای او تصور کرد.فروش فوق العاده«اجاره نشین ها» دست مهرجویی را برای ساخت فیلم های شخصی تر باز گذاشت که به فیلم های «شیرک» و «هامون» منجر شد.اولی با شکستی سخت روبرو شد اما دومی به یکی از محبوب ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران تبدیل شد.مهرجویی در «هامون» دغدغه های فلسفی اش را به تصویر کشیده و از طریق شخصیت جذابی به نام حمید هامون،تماشاگران را با دنیای خاص و پیچیده فیلم خود همراه کرد.انتخاب زنده یاد خسرو شکیبایی برای نقش حمید هامون،برگ برنده مهرجویی است که با بازی فوق العاده شکیبایی همراه شده است.وی این شخصیت را در مرز باریک میان عقل و جنون به حرکت درآورده و همچون بندبازی ماهر از سقوط به یکی از دو سو پرهیز کرده است.«هامون» در میان تعجب بسیاری از سینماگران با استقبال بسیار خوب مخاطبان روبرو شده و جزو پرفروش های سال قرار گرفت.سه گانه «سارا»،«پری» و «لیلا» پس از توفیق بانو را به جرات می توان پخته ترین آثار این کارگردان پس از انقلاب دانست که زنان نقش محوری در آن داشته و کنشمند عمل می کنند.در اولی،سارا به فداکاری بزرگی برای نجات جان همسر بیمار خود دست زده که در نهایت به طغیان سارا در برابر همسرش(حسام)که رنج کشیدن هایش را درک نکرده،منجر می شود.مهرجویی با ظرافت خاصی به این موضوع مهم پرداخته و توانسته داستان زیبای هنریک ایبسن با عنوان خانه عروسک را ایرانیزه کند.نیکی کریمی برای نقش سارا انتخاب پرریسکی بوده که تا حدد زیادی جواب داده و وی را از ستاره ای صرف به بازیگری قابل اعتنا تبدیل کرد.

در«پری» قضیه تا اندازه زیادی فرق کرده و دغدغه های فلسفی مهرجویی وارد قصه شده و آن را از دیگر بخش های این سه گانه جدا کرده است.در اینجا پری دختر باهوشی است که درگیر کتابی قدیمی نوشته عارف ناشناسی شده و تناقض های موجود در زندگی آزارش می دهد.در این فیلم شخصیت محوری برخلاف سارا،آنچنان که باید از کار درنیامده و شخصیت های فرعی جذابی همچون:داداشی(برادر پری)جور او را کشیده اند.با همه اینها فیلم کارگردانی هوشمندانه ای داشته و امضای داریوش مهرجویی زیر آن به چشم می خورد.موردی که به چشم هیات داوران جشنواره فجر هم آمده و سیمرغ بهترین کارگردانی را نصیب وی کرد.اما «لیلا» را می توان کامل ترین فیلم این سه گانه دانست که براساس داستانی از مهناز انصاریان ساخته شده است.فیلمی به شدت زنانه که ظرافت های بی بدیلی در ساخت آن به کار گرفته شده و از سوژه ای معمولی همچون:نازایی زن قهرمان داستان،فیلمی تکان دهنده و ماندگار ساخته شده است.مهرجویی به بهانه نازایی لیلا به سراغ سنت های قدیمی رفته و آنها را به چالشی جدی فراخوانده است.وی برای هرچه بهتر تصویر کردن داستان خود بازیگران تازه کاری را مثل:علی مصفا و لیلا حاتمی را انتخاب کرده تا مخاطب تصویر ذهنی از آنها نداشته و داستان را کاملا باور کنند.بازی فوق العاده حاتمی با نگاه های عمیق و معصومانه اش بسیار به کار فیلم آمده و عمق بیشتری به درام بخشیده است.

مهرجویی که علاقه خاصی به ادبیات دارد «درخت گلابی» را براساس قصه ای از گلی ترقی ساخت که ظرافت های بسیار در ساخت آن به کار رفته و فضای به شدت شاعرانه ای دارد.اما با همه اینها فیلم چندان مورد توجه مخاطبان عام قرار نگرفته و فروش بالایی را رقم نزد.نمایش پشت صحنه سینما و اساسا فیلم در فیلم مقوله بسیار جذابی برای سینماگران است که به خلق نمونه هایی نیز ختم شده است که «میکس» ساخته داریوش مهرجویی یکی از آنهاست.فیلم درباره روزهای پرالتهاب نزدیک به جشنواره است که مشکلات بسیاری را برای کارگردانی صاحب نام و گروه فنی اش رقم می زند.مهرجویی بازیگوشانه به فضای پشت صحنه سینمای ایران سرک کشیده و یکی از بانمک ترین فیلم های ساخته شده در این باب را تولید کرد که متاسفانه مورد توجه قرار نگرفت.«میهمان مامان» که براساس داستانی از هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شده،یکی از بهترین فیلم های مهرجویی است که لحن شاد و شوخ و شنگی دارد بی آنکه به لودگی متوسل شود.فیلم داستان خانواده ای است که برای تهیه شام میهمان هایشان با مشکل مواجه شده اما در نهایت با یاری همسایه ها به بهترین شکل آن را برگزار می کنند.بازی های فوق العاده بازیگران در کنار فیلمبرداری عالی تورج منصوری را می توان مهمترین نقاط قوت فیلم دانست که کارگردانی خلاقانه مهرجویی آن را تکمیل کرده است.«سنتوری» دیگر ساخته مهرجویی است که پس از توقیف رسمی اش به سرنوشت غم انگیزی دچار شده و با پخش نسخه قاچاقش به نابودی کشیده شد.فیلمی جذاب با محوریت اعتیاد که آن را به شکل تکان دهنده ای به تصویر کشیده شده است.بازی عالی بهرام رادان بزرگترین نقطه قوت فیلمی است که نمایش آن در سینما می توانست ظرافت های آن را بیشتر نمایان سازد.ساخت یک اپیزود از فیلمی در رابطه با تهران با عنوان«طهران،تهران» نشان داد که مهرجویی در هفتاد سالگی نیز همچنان سرزندگی اش را حفظ کرده و آن را تمام و کمال به آثارش انتقال می دهد.سفر درون شهری آدم های داستان این امکان را به مهرجویی داده تا جاهایی را که دوست داشته به تماشاگرانش نشان داده و در عین حال از نگاهی توریستی بگریزد.پایان فیلم در آسایشگاه سالمندان همراه با نوای پیانو و آواز دسته جمعی قهرمان های فیلم بسیار تاثیرگذار از کار درآمده و سرشار از جزییاتی است که امضای پررنگ مهرجویی پای آن به چشم می خورد.

مهرجویی در«نارنجی پوش» سراغ قصه زندگی مرد جوان خبرنگاری رفته که مخالف مهاجرت خود و خانواده اش است و در این مسیر خود فیلمساز هم از طریق او به دغدغه های محیط زیستی اش پرداخته است.«نارنجی پوش» فیلمی کاملا معمولی است که بخشی از دوره تازه کاری مهرجویی به حساب می آید.او پس از این فیلم دو فیلم دیگر به نام های «چه خوبه که برگشتی» و «اشباح» را ساخت که اولی یک کمدی کاملا مغشوش به حساب می آید که حتی حضور رضا عطاران و حامد بهداد هم کمک چندانی به گیشه آن نکرد.اهالی رسانه هم نسبت فیلم موضع منفی داشته و در اکران جشنواره ای فیلم هم انتقادات زیادی نسبت به آن مطرح کردند. اشباح هم یکی دیگر از آثار اقتباسی مهرجویی به حساب می آید که اقتباسی از اشباح ایبسن محسوب می شود.فیلم با وجود فضاسازی خوب و بازی های قابل قبول هنگامه حمیدزاده و ملیکا شریفی نیا،از عدم یکدستی و حفره های متعدد فیلمنامه رنج می برد.همه اینها هم دست به دست هم داده و «اشباح» را به یکی از کم بیننده ترین و ضعیف ترین فیلم های کارنامه این کارگردان مولف سینمای ایران تبدیل کرد.