بایگانی‌ها

شبیه ترانه‌های کانتری

شبیه ترانه‌های کانتری
شبیه ترانه‌های کانتری

ترجمه:اردوان وزیری
جاناتان رامنی،اسکرین‌دیلی

از فیلم برگ‌های افتاده،جدیدترین فیلم آکی کوریسماکی چیز تازه و بدیعی که رادیکال باشد انتظار نداشته باشید.فیلم‌های کوریسماکی برای سال‌های متمادی مجموعه‌ای از واریاسیون‌های لطیف و به دقت ساخته شده از تم‌های مشابه و مشترک بودند و در حالی‌ که شاید این فیلم جزو بهترین آثار او نباشد اما برای کسانی که عاشق سینمای متناقض‌نمای افسرده‌کننده و در عین حال شادی‌آور او هستند این فیلم را با آغوش باز و در دل و جان خود خواهند پذیرفت.

کوریسماکی اعلام کرده که این فیلم فصل چهارم تا کنون گم‌شده از سه‌گانه طبقه کارگر او(سایه‌ها در بهشت،آریل،دختر کارخانه کبریت‌سازی)است.درواقع،از منظر سبک و مضمون این فیلم نکات مشترک زیادی با تمام آثاری که از سال 1996 با فیلم ابرهای متحرک به این طرف کارگردانی کرده است دارد و همان‌طور که عنوان مشابه این فیلم نیز به ذهن متبادر می‌کند قصه عشقی جدید او نیز از جهات بسیار با آن فیلم شباهت دارد.برگ‌های افتاده درباره دو آدم تنها در هلسینکی است که شبی در یک کلوب کارائوکه نظرشان به هم جلب می‌شود،با خجالت و کم‌رویی نگاه‌های زیرچشمی با هم رد و بدل می‌کنند و سپس اتفاقی و خیلی محتاطانه همدیگر را ملاقات می‌کنند تا تندبادهای سرنوشت و مشکلات اجتماعی-اقتصادی را در کنار هم تحمل کنند و از سر بگذرانند.

آنسا در یک سوپرمارکت کار می‌کند اما بعد از این‌که مشخص می‌شود غذاهای تاریخ‌گذشته‌ای که جای‌شان در سطل آشغال است به خانه می‌برد اخراج می‌شود.هولاپا نیز که یک کارگر ساختمانی است بعد از این‌که در حین مصرف مشروبات الکلی در محیط کار گیر می‌افتد شغلش و تختی که در خوابگاه کارگردان دارد از دست می‌دهد.او به یکی از همکاران کم‌حرفش می‌گوید افسرده است چون مشروب می‌نوشد و مشروب می‌نوشد چون افسرده است.آنسا و هولاپا بعد از این‌که آنسا شغل بعدی‌اش را از دست می‌دهد همدیگر را در یک میخانه درب و داغان ملاقات می‌کنند و تصمیم می‌گیرند به تماشای یک فیلم بروند؛فیلم مرده‌ها نمی‌میرند به کارگردانی جیم جارموش فیلم‌سازی که کوریسماکی از دیرباز علائق و دلبستگی‌های مشترکی با او دارد.آنسا شماره تلفن خود را می‌نویسد اما اسمش را نمی‌نویسد و هولپا نیز بی‌درنگ آن تکه کاغذ را گم می‌کند.شیوه خارج شدن این زوج از سالن سینما از برابر پوستری از فیلم برخورد نزدیک احتمالأ باید به ما هشدار دهد در این‌جا مسیر عشق هموار پیش نمی‌رود اما بعدأ به‌رغم افسردگی او و کاراکترهایش باید گفت که کوریسماکی همیشه خوش‌بین بوده است،خصوصأ وقتی پای عشق در میان باشد.فیلم‌های کوریسماکی در قلب خود همیشه اندکی شبیه ترانه‌های کانتری دراماتیزه شده بوده‌اند.

اما او در چند فیلم آخرش تمایل داشته به جدی بودن آگاهی و هوشیاری اجتماعی و سیاسی خود نیز اشاره کند. او در این‌جا این کار را از طریق مجموعه‌ای از برنامه‌های رادیویی در مورد جنگ اوکراین انجام می‌دهد.نقش آفرینی‌های فیلم برگ‌های افتاده زیبا و دل‌انگیز هستند.شِماهای رنگی برجسته کارگردان و بازی ترکیبی او با سایه‌ها و نور، به برگ‌های افتاده – که مثل همیشه توسط تیمو سالمینن فیلم‌برداری شده-ظاهر متمایزِ یک دنیایی خیالی را برای فیلم فراهم می‌کند که خودبسنده است و در عین حال حامل عناصر قابل تشخیص از هلسینکی واقعی هم هست.