در دههی گذشته همایون غنیزاده موفق شده تا نام خود را برای مخاطبان تئاتر در ایران بهعنوان یک کارگردان خلاق جا بیاندازد و با آثارش تعداد قابل توجهی از تماشاگران را به تئاتر بکشاند. غنیزاده که سال گذشته با ایفای نقش در «اژدها وارد میشود» حضور در عرصهی سینما را هم تجربه کرده، این روزها نمایش جدید «میسیسیپی نشسته میمیرد» را در تالار وحدت به روی صحنه برده، نمایشی که فعلا با استقبال مواجه شده است. به همین مناسبت ایسنا با این کارگردان خلاق گفتگو کرده که بخشهایی از گفتههای غنیزاده را در دنیای تصویر آنلاین میخوانید.
فرصت تبلیغات برای محصولات فرهنگی
«اگر آثار نمایشی ما امکان مناسبی برای تبلیغ و معرفی خود در رسانهی ملی داشتند، اینقدر مسئولین نگران رفتار شبکههای ماهوارهای که برای پُر کردن این خلأ ژست حمایت از فرهنگ و هنر داخلی ایران را به خود گرفتهاند، نمیشدند و برای پخش تیزرهای هنری آن هم بدون اطلاع صاحبان اثر به تکاپو نمیافتادند.»
تیزرهای چند صد میلیونی برای تبلیغ تئاتر در تلویزیون
« قبلا با این موضوع مواجه شدهام که تلویزیون برای پخش تیزر یک اثر نمایشی در یک برنامهی پر بیننده تلویزیونی مبلغی بین 300 میلیون تا یک میلیارد تومان را برای باکس تبلیغاتی مطالبه کرده است، یعنی حتی شبیه تبلیغات و تیزرهای فیلمهای سینمایی هم با ما برخورد نکردهاند.البته این حرف به این معنی نیست که در صدا و سیما با سینما برخورد درستی صورت میگیرد. در کل صدا و سیما اصلا بلد نیست با مقولات فرهنگی برخورد درستی داشته باشد و اصولا دغدغهی این کار را ندارد و رسالت خود را چیز دیگری میداند که ما هم به درستی نمیدانیم چیست، اما در حیطهی تبلیغات درواقع این سازمان مبلغی را که بابت تبلیغ تئاتر مطالبه میکند اندازهی همان مبلغی است که برای تبلیغ رب گوجه فرنگی باید پرداخت شود یا مشابه همان مبلغی است که برای پخش تیزر از یک صاحب کارخانه گرفته میشود، بنابراین شرایط طوری شده که اهالی فرهنگ به خصوص تئاتر از فضای تبلیغاتی رسانهی ملی محروم ماندهاند. فضای تبلیغاتیای که انحصاری و ناحق برای بدست آوردن پول هنگفت و بادآوردهای که معلوم نیست در نهایت هزینهی چه چیزی میشود، فقط در دستان آنهاست.»
تعریف غلط روشنفکری در ایران
«من اعتقاد دارم که ما اصلا در ایران روشنفکر نداریم یا حداقل روشنفکران زیادی نداریم، یعنی تعداد روشنفکرهای ما اگر هم وجود داشته باشند، به اندازهی سه ردیف صندلی همین تالار وحدت در یک شب هم نمیشوند. اصطلاحی باب شده که به اشتباه قشر اهل مطالعه یا تحصیل کرده را تحت عنوان روشنفکر معرفی می کنند که اصلا این تعریف بسیار سطحی است.»
تئاتر و مخاطب انبوه
«اصلا همین تالار وحدت با ظرفیت 700 نفر ساخته شده برای اینکه شبی 700 نفر روی صندلیهایش بنشیند. چه کسی گفته تئاتر به تماشاگر انبوه نیاز ندارد؟ آن گروهی که هر وقت تئاتری با استقبال روبرو میشود با رندی میگویند این تئاتر دست به تقلب یا سطحیگری زده است تا مخاطب سطحی و عوام را جلب کند از واقعیت جا مانده و دچار توهم شده است. اصلا مخاطب سطحی کجاست؟! مخاطبانی که آنقدر سطحی باشند که لیاقت دیدن تئاتر خوب را نداشته باشند چه کسانی هستند؟!
بگویم همانطور که تعداد زیادی روشنفکر نداریم که این سه ردیف اول صندلیهای تالار وحدت را در یک شب پر کنند، آدمهای سطحیای که لایق دیدن تئاتر نباشند هم آنقدر زیاد نیستند که بتوانند در مدت 50 شب 35 هزار نفر بشوند و تالار وحدت را پر کنند؟! بنابراین به نظرم باید تعریفمان را از یکسری مسائل تغییر دهیم که البته هر چقدر هم مقاومت باشد این تعاریف در حال تغییر است و باید امیدوار باشیم به اینکه مخاطب و مردم تئاتر را پیدا کنند و بتوانیم تصویر مناسبی از این هنر که قطعا و حتما هیچ برتریای نسبت به هنرهای دیگر ندارد را برای آنها ترسیم کنیم.»