▪️لوکا دوتی/ترجمه:ارغوان اشتری
در شهر رم، مادرم(آدری هپبرن) سوژه عکسهایی عکاسان آزادِ پرسهزن در شهر شد، که بعدها به نام شخصیت پاپارتزو(والتر سانتیو) در «زندگی شیرین» ساخته فلینی به آنها پاپاراتزی گفتند. عکاسان هرگز مامان را غافلگیر نمیکردند دست کم بدتر از چهره خواب الوده در یک باشگاه شبانه نمیتوانست باشد. به کمک آموزشی که در باله کلاسیک دیده بود، به طور طبیعی خونسردی بی عیب و نقصی در تمام رویدادها از خود نشان میداد.با این حال همه اعتبار در تصاویر را نمیتوان به پای ظاهر باوقارش نوشت.در آن روزگار بازیگران وعکاسان روابط دوستانه پیدا میکردند.
مادرم عکاسان محبوبی داشت.عکسهای محبوب او را پییرلویئیچی پراتورلون میگرفت. پییر لوئیجی عکاس همهجا حاضر هالیوودیها در شهر رم بود. ویلیام وایلر، کینگ ویدور، ویتوریو دسیکا،فدریکو فلینی اغلب از او برای عکاسی دعوت میکردند. لوئیجی عکس مشهور سکانس طلایی «زندگی شیرین» را گرفته که دوستش آنیتا اکبرگ بازی میکرد.او روی سقف ماشینش رفت تا از اکبرگ درون فواره تروی عکس بیندازد. بازیگران زن حتی عکسهای بیرون از لوکیشن فیلمبرداری پییر لوئیجی را ترجیح میدادند، چون که عکسهای او جنبه پنهان شخصیت آنها را هم تقدیس میکرد. پییرلوئیجی این قابلیت را داشت که ویژگی عمیقتری در عکسهایش ثبت کند.
مامان به او اعتماد داشت. پییرلوئیجی تصویر بیعیب ونقصی از مامان در تراس هتل هاسلر درحال باز کردن تلگرام بردن جایزه حلقه منتقدان نیویورک برای «داستان راهبه» برداشته. پییرلوئیجی عضوی از خانواده ما شد، یکی از انگشت شمار مهمانان مراسم ازدواج والدینم در سال 1969 بود. در فیلم کوتاهی که عمویم لوکا از مراسم عروسی گرفته، پییرلوئیجی در حال بوسیدن پیشانی برادرم، شان دیده میشود.