بایگانی‌ها

قاب‌های دیدنی برای روایتی تلخ

قاب‌های دیدنی برای روایتی تلخ
قاب‌های دیدنی برای روایتی تلخ

ترجمه: آناهیتا منجزی

سینان (آیدین دو‌دمیرکل) به تازگی از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده است و سعی دارد اولین رمانش را منتشر کند. در این فیلم به خوبی نشان داده می‌شود که او در یک وضعیت بینابینی قرار دارد و شخصیتش چیزی‌ست بین یک آدم روستایی دست‌و‌پا‌چلفتی و نادان (او با لحن توهین‌آمیزی همسایه‌هایش را “دهاتی” خطاب می‌کند) و یک نویسنده آگاه و فرهیخته. او با رفتار بی‌پروا و تا حدی گستاخانه‌اش، یکی از بهترین شخصیت‌های به تصویر کشیده شده در سینما و نماد قربانیان بحران اقتصادی اروپاست؛ بحرانی که باعث شده است جوانان بیکار بمانند و آینده‌شان مبهم باشد.

در نمای آغازین، انعکاس نور بر روی چهره سینان به ما می‌گوید با فیلمی پیچیده و چند‌لایه طرف هستیم که بیشتر وقایعش در ذهن او اتفاق می‌افتد؛ ذهنی پر از طرح و برنامه، تردید و نا‌امیدی. بی‌پولی او را وادار می‌کند به زادگاه‌اش که 90 دقیقه با استانبول فاصله دارد و به سوی خانواده‌اش برگردد؛ خانواده آشفته‌ای که به دلیل قماربازی پدرش، ادریس (مراد جمجیر)، نابود شده است. آنها زمانی به خاطر وجود ادریس، که یک معلم تحصیل‌کرده است، در روستا از احترام برخوردار بودند، اما حالا این احترام جای‌اش را به رفتارهای سرزنش‌آمیز اهالی روستا که می‌خواهند طلب‌های‌شان را پس بگیرند داده است.

در میان طوفان مشکلات روزمره، به تدریج مسئله مسئولیت‌پذیری فردی مطرح می‌شود، به ویژه وظیفه سینان در برابر پدر ناتوانش. به محض اینکه سینان از اتوبوس پیاده می‌شود، با جواهر‌فروشی برخورد می‌کند که سه سکه طلا به پدرش قرض داده است. موضوع جواهر و سکه‌های طلا در این فیلم چندین بار تکرار می‌شود. سینان با زن جوانی (هازار ارگچلو) برخورد می‌کند که با او به مدرسه می‌رفته است و تعجب می‌کند وقتی می‌بیند او حالا روسری می‌پوشد و تحصیلاتش را رها کرده تا ازدواج کند. این‌طور به نظر می‌رسد که خانواده‌اش او را مجبور کرده‌اند با یک جواهر‌فروش میانسال ازدواج کند.

بخش دیگری از این فیلم تلاش ناموفق سینان را برای پیدا کردن یک شغل مناسب نشان می‌دهد. او آن‌قدر واقع‌بین هست که بداند نمی‌توان از راه نویسندگی امرار معاش کرد و اطمینان دارد که بسیاری از نویسندگان اهل مصالحه‌اند. سینان در مواجهه با یک نویسنده مشهور در یکی از کتاب‌فروشی‌های استانبول به تندروی و افراط‌گرایی متهم می‌شود و آن نویسنده را به «برده حکومت» بودن متهم می‌کند. کمی زمان می‌برد تا متوجه شوید این سکانسِ مهم و کلیدی به موضوع آزادی بیان در ادبیات و هنر اشاره دارد.

این فیلم اندوه و استیصال سینان را از زوایای مختلف به تصویر می‌کشد و در نهایت به مسئله خشم او نسبت به پدرش محدود می‌شود. انتخاب جمجیر، که در ترکیه او را بیشتر به عنوان یک بازیگر کمدی می‌شناسند، برای بازی در نقش پدر خانواده انتخاب هوشمندانه‌ای بود. این مرد آرام و خونسرد که ابهت و اعتبارش را کاملا از دست داده است، سعی می‌کند قدرت و جایگاه خود را در خانه حفظ کند. در سکانس پایانی فیلم، تضاد بین نسل قدیم و جدید به دو طریق رفع می‌شود؛ مرز بین واقعیت و خیال مشخص نیست و ممکن است شرایط بهتر یا بدتر شود و این مخاطب است که باید درباره این پایان‌بندی تصمیم بگیرد.

«درخت گلابی وحشی» داستان لطیف و شاعرانه‌ای ندارد، اما تصاویر زیبا و چشم‌نوازی دارد که یادآور فیلم‌های کیارستمی است. گوکهان تیریاکی، مدیر فیلمبرداری همیشگی جیلان، تصویر دقیقی از چناق‌قلعه ارائه می‌دهد؛ منطقه‌ای که می‌گویند شهر تاریخی تروا در آنجا قرار داشته و جایی که ترک‌ها در جنگ جهانی اول در نبرد گالیپولی علیه انگلیس و فرانسه پیروز شدند. در این فیلم خیلی کم از موسیقی استفاده شده است و تنها قطعه‌ای از باخ را می‌شنویم که سینانِ جوان را به رویا می‌برد.