ترجمه:سودابه نیکدان
فیلم «ماشین من را بران» ساخته ریوسوکی هاماگوچی براساس داستان کوتاهی از هاروکی موراکامی روز یازدهم ژوئیه در بخش مسابقه اصلی به نمایش درآمد و توانست نظر منتقدان را جلب کند. در ادامه واکنش منتقدان را به این فیلم ژاپنی مرور میکنیم:
گای لاج: ورایتی
داستان کوتاه هاروکی موراکامی با نام ماشین مرا بران (drive my car) یک اقتباس زیبا و ساده از موضوعی است که با وجود حفظ سبک نویسنده، مسائل ارزشمندی را با جملات ناب بیان میکند. این فیلم داستان غمانگیز زندگی مشترکی است که در لفافهی یک دوستی شکست خورده پیچیده شده و داستان مجزایی از رابطهی زن و شوهری عجیب، که در کمتر از 40 صفحه روایت شده را به تصویر میکشد. با این وجود، میتوان حکمت تبدیل چنین داستان زیبای کوتاه را به یک فیلم سه ساعته را زیر سال برد، اما اقتباس ماهرانه و نجواگرانهی ظریف کارگردان ژاپنی ریوسوکی هاماگوچی از ماشین مرا بران هرگز حس شاخ و برگ اضافید دادن به استان اصلی را به وجود نمی آورد بلکه نوعی سکون سینمایی را دنبال میکند تا با نثر ساده و آرام موراکامی مطابقت داشته باشد و با تیتراژ ابتدایی 40 دقیقهای در اینکه چقدر زمان برای التیام تمام زخمها کافی است، تامل میکند.
دیوید الریش(ایندی وایر):
با وجود تمام خیانتهایی که در قلب این درام وجود دارد، جوهرهی داستان موراکامی در اعتمادی است که زندگی ما را ملزم میکند در صورت داشتن امید به رسیدن به جایی، به یکدیگر داشته باشیم. این همان اعتمادی است که ما به هر غریبهای که از آن طرف جادهی دو طرفه به سمت ما رانندگی میکند، داریم.
استفن دالتون: (هالیوود ریپورتر)
در حالی که ماشین مرا بران اساسا به متن اصلی و کوتاه موراکامی وفادار است، هاماگوچی زمان فیلم را با مکانهای اضافی، شخصیتهای فرعی،داستان های پسزمینه عمیقتر و برداشتهای درست از جنبه دراماتیک، گسترش داده است. او با برداشتی از اشاره موراکامی به عمو وانیا، همچنین نمایشنامه کلاسیک و مالیخولیایی چخوف را به موتیفی تکرار شونده تبدیل میکند و بارها و بارها به سخنرانی پایانی سونیا در مورد نیاز به ادامهی زندگی به روشی ناامید کننده بازمیگردد. همانطور که قهرمانان زخمخوردهی هاماگوچی سفر عاطفی خود را آغاز میکنند، این تم با نیاز بیشتر تشدید میشود.
پیت هاموند: ددلاین
به طور استثنایی، با بینشی روشن دربارهی عشق، از دست دادن، ازدواج، اندوه، حقایق روی صحنه و خارج از آن و آنچه ممکن یا غیر ممکن است در مورد نزدیکترین افراد به خودمان بدانیم، ماشین مرا بران به خوبی تمامی این مضامین را به شکلی مفصلتر، آن هم در خودرویی در حال حرکت بررسی میکند.
نقش آفرینیها در تمام لحظات استثنایی هستند، اما نیشیجیما و میورا ارتباط عمیقی با یکدیگر دارند و این موضوع، رانندگی سه ساعته را ارزشمند میکند. کیریشیما، جین دایون و پارک یوریم نیز به اندازهی موسیقی متن ساختهی ایکو ایشیباشی، درجه یک هستند. کمپانی مچ فکتوری (Match Factory) فروش جهانی این فیلم را بر عهده دارد.