امین نصیری
فیلم اقتباسیِ «دختر آرام»(کولم بارت،۲۰۲۲) از آثار پر سر و صدای امسال بوده که طرفداران جدی خود را پیدا کرده و معمولا در لیست بهترینهای سال به چشم میخورد. فیلم روایت بسیار ساده،کمحادثه و سرراستی دارد؛دختری ۹ ساله که مجبور میشود مدتی را دور از والدینش سپری کند اما این دوری تبدیل به بهترین لحظات زندگیاش میشود تا جایی که به لحاظ عاطفی بسیار به اقوامش احساس نزدیکی میکند و دوست دارد برای همیشه کنارشان بماند.
دغدغه و مسئلهی فیلم بسیار شبیه آثارهیروکازو کورئیدا سینماگر معروف و مولف ژاپنیست،هر چند به لحاظ چگونگی و نوع بیان بسیار با یکدیگر فرق دارند اما جان کلامشان مشترک است. کسانی که با سینمای کارگردان سرشناس ژاپنی هیروکازو کورئیدا آشنا هستند به خوبی میدانند این کارگردان همواره چنین دغدغهای داشته. از « خواهر کوچک ما» گرفته تا فیلم معروفترش «دزدان فروشگاه». کورئیدا همواره تاکید داشته که این خون نیست که یک خانواده را به یکدیگر پیوند میزند بلکه مهر و محبت است که موجب به وجود آمدن علاقمندی و کشش عاطفی بین آنان میشود. در واقع مهمترین عاملی که موجب دوام یک خانواده میشود محبت است و در غیر این صورت کودک و یا نوجوان برای بدست آوردنش آن را در جایی دیگر جستجو خواهد کرد.
در فیلم تمامی اتفاقات را از نگاه دخترک مضطرب و کم حرف خانواده میبینیم. «دختر آرام» در یک فضای افسرده،منجمد و سرد آغاز میشود.فضایی تلخ که کوچکترین کنش احساسی و دوستانهای در آن رخ نمیدهد.سپس به مرور و با رفتن به خانهی ابیلین و شان رنگها تغییر میکنند،وارد فضای زنده و شادابتر میشویم و دخترک برای اولین بار لذت دوست داشته شدن را احساس میکند. همه چیز در خانهی ابیلین و شان در تضاد با خانهی پدری قرار میگیرد و اینجاست که تقابل این دو فضا با یکدیگر معنای مورد نظر فیلمساز را خلق میکند و تماشاگر را تحت تاثیر قرار میدهد. البته اینگونه نیست که با ورود به خانهی ابیلین و شان ناگهان شاهد فضایی مهرآمیز باشیم اما به آرامی کنشهای محبتآمیز این سه نفر شدت بیشتری گرفته. در همین راستا سکانس پایانی فیلم به طور کامل در تضاد با دقایق ابتدایی قرار میگیرد.
فیلم از نظر شخصیت پردازی میتوانست بهتر عمل کند. دخترک داستان به هیچ عنوان شبیه دختر بچهها نیست و فیلمساز گمان کرده با گرفتن کامل شیطنت و بچگانهگی از او میتواند موضوعات مورد علاقه خود را مطرح کند در حالی که اینها در کنار هم میتوانند جلو بروند و هیچ خللی به معنا هم وارد نشود. درست است که اسم فیلم به درستی به تمام فیلم تسری پیدا میکند و تا حدودی منطقی به نظر میآید اما گرفتن کامل کودکی از دخترک و کنترل نمودن بیش از حد او به بهانه مطرح کردن معناها مقداری در ذوق مخاطب میزند چرا که به شدت غیرواقعیست. یا چرا رابطه دخترک با خواهرانش اینگونه است و در طول فیلم حتی یک کلمه با آنان حرف نمیزند. این فاصله و سردی در جاهایی به نظر تحمیلی بوده و جلوهای منطقی و قابل باور ندارد.مگر آنها هم محصول همین فضا و زیست نبودهاند پس چرا اینقدر به لحاظ اخلاقی با خواهرشان فرق دارند و ذرهای کشش عاطفی نسبت به یکدیگر در آنان دیده نمیشود.
فیلم به لحاظ گسترش پیرنگ فرعی و جزئیات فیلمنامهنویسی میتوانست فربهتر باشد و نکات و ریز و جذابی را به اثر تزریق کند تا هم پیرنگ اصلی را تقویت کنند و هم ماحصل کار اثری پرمایه و حجیمتر باشد.
کنترل عاطفی فیلم هم تا حدودی به آن ضربه زده چرا که انگار با اثری به شدت تصنعی مواجهایم. در خانهی ابیلین و شان کشش عاطفی کم کم بیشتر میشود و گویی کارگردان در حال کنترل موقعیتهاست نه اینکه کنار بکشد تا رویدادها خود طی شوند.اوج این کنترلشدگی بیش از حد زمانیست که دخترک قرار است برگردد به خانهی پدریاش و در آن لحظه با اندوه به آغوش زن میرود که فیلمساز به دلیل نشان دادن آغوش در سکانس پایانی از نشان دادن آن در این لحظه بخصوص طفره میرود تا آغوش پایانی اثرگذارتر باشد. دخالت نابهجای کارگردان و تصمیمات تحمیلی او گاها آسیبهایی به فیلم وارد میکند.
برای کودک هیچ چیز مهمتر و ارزشمندتر از این نیست که بداند اطرافیان او را دوست دارند. این موضوع برای بزرگسالان هم صادق است و همهی ما تمایل داریم خانواده و دوستان ما را دوست داشته باشند. و این بهانهی بسیار قابل و محکمیست برای ساختن یک فیلم.
درنهایت باید گفت « دختر آرام» با همهی نکات مثبت و منفیاش ارزش تماشا کردن دارد و با زبانی شیوا و بدون پیچشهای داستانی مرسوم نشان میدهد دوست داشته شدن چه اهمیت فراوانی دارد و چگونه زندگی را از تباهی نجات میدهد.کارگردان بدون زیاده گویی نوک پیکانش را به سمت تفکرات اشتباه و عقبافتادهی پدران و مادران نشانه میرود و به درستی آن را به نقد میکشد و خطرات جامعهی بدون عشق را گوشزد میکند.
دخترک اضطراب و شبادراریاش کمتر میشود،رنگ و پوستش تغییر میکند، با اطرافیان حرف میزند، کمک میدهد و قویتر شده و این از اثرات دوست داشته شدن است.