و در رأساش «ایرلندی» مارتین اسکورسیزی در سالی که گذشت و همچنین فیلم موفق «داستان ازدواج» تقریبا همگان پذیرفتهاند که نمیشود نتفلیکس را به عنوان یکی از بزرگترین غولهای فیلمسازی دنیا نادیده گرفت و حتی کار به جایی رسیده که برخی گوشیهای هوشمند برنامه کاربردی نتفلیکس را به صورت پیشفرض نصب دارند و امکان پاک کردناش را هم به کاربر نمیدهند!
همکاری نتفلیکس با هند در سالهای اخیر همواره محدود به فیلمهایی شده که احتمال فروش پایینی برایشان میرفته و با فروش به این شبکه در واقع جلوی ضرر گسترده گرفته شده است؛ مثل فیلم «راننده». در برخی موارد هم فیلمهایی که موضوعاتشان احتمال پذیرش کمتری از سوی جامعه داشته، نتفلیکس روی آن سرمایهگذاری کرده است؛ مثلا فیلمهایی با موضوعات همجنسگرایانه. حالا اما نتفلیکس چنان میخاش را محکم کوبیده که حتی سینمای هند که ارزش ویژهای برای فرهنگ سینماروی قائل است و کمپانی بزرگی مثل «دراما» که متعلق به کارن جوهر یکی از بزرگترین تهیهکنندگان هندی است با این شبکه همکاری کرده تا فیلمی را که در صورت اکران میتوانست با موفقیت هم مواجه شود به صورت اختصاصی برای این شبکه تولید کند.
«گناهکار» دومین فیلم روچی نارایان است که فیلمنامه آن را به همراه کانیکا دیلن و آتیکا چوهان نگاشته است. هند سال گذشته نیز فیلم بسیار موفق و دیدنی «ماده ۳۷۵» (که در همین سایت میتوانید دربارهاش بخوانید) را درباره جنبش پر سر و صدای me too ساخت اما تفاوت «گناهکار» با «ماده ۳۷۵» نوع روایت و نگاهاش به موضوع و البته پرداختن به قصه در فضایی متفاوتتر از نمونههای مشابه است. اگر در «ماده ۳۷۵» با یک تریلر دادگاهی صرف مواجه بودیم که بیشتر فیلم در جلسات دادگاه میگذشت در «گناهکار» گرچه باز هم در حال دیدن یک تریلر هستیم اما با یک تریلر معمایی با تممایه اجتماعی مواجهیم که از نظر جذابیت بصری موفقتر از یک فیلم دادگاهی عمل میکند.
«گناهکار» بر خلاف «ماده ۳۷۵» تمرکزش را میگذارد بر پروندههای آزار جنسی که پس از سر و صداهای فراوان به نفع مرد تمام میشود و واقعیتهای بسیاری در نظام مردسالار تا همیشه پنهان میماند. در واقع گرچه هر دو فیلم به سوءاستفادههای برخی از این جنبش اشاره میکنند اما تلاش «گناهکار» این است که بگوید این سوءاستفادهها هم به نفع مردان تمام شده و سبب شده قربانیان واقعی نه تنها جدی گرفته نشوند که با بدترین توهینها طرد شوند!
از نقاط قوت «گناهکار» نوع روایت آن است که تدوین درخشان تام نوبل برنده اسکار که سابقه نامزدی در آکادمی و همچنین بفتا را برای فیلم «تلما و لوئیز» دارد، در آن تاثیری چشمگیر و غیر قابل انکار دارد. فضای تینایجری یک کالج که دو قطبی جدیای در آن ایجاد شده و عدهای پشت دختر به عنوان قربانی درآمدهاند و عده در کنار پسر ایستادهاند، به خوبی ترسیم شده است اما آنچه موتور محرکه داستان است؛ نانکی دوستدختر پسر متجاوز است که به جای ترک او به خاطر خیانتاش میخواهد اثبات کند که دوستپسرش تنها خیانت کرده و نه تجاوز! این رفتار دور از انتظار از یک زن ما را از همه بیشتر به نانکی نزدیک میکند و در نزدیک شدن به اوست که با ذهن بهم ریخته ولی همدلی برانگیزش که ریشه در کودکی دارد آشنا میشویم و میخواهیم شب حادثه را از ذهن او ببینیم و تکههای این پازل بهم ریخته را با او کنار هم بچینیم.
در همین همراهی است که میفهمیم او به دنبال حق است و چون فکر میکند واقعا دوستاش محق است میخواهد از او دفاع کند. با پیش رفتن داستان و در حالی که خانواده بانفوذ پسر مسائل را حل و فصل کردهاند، ذهن نانکی هنوز آرام نگرفته و میخواهد بفهمد دقیقا آن شب منحوس که اتفاقا ولنتاین هم بوده چه اتفاقی افتاده است. پایان غیر منتظره فیلم هم در میان مردم اتفاق میافتد تا به جای توضیح برای قاضی دادگاه مثل فیلمهای مشابه، نانکی برای بچهها دانشگاه حرف بزند. کیارا ادوانی در نقش نانکی با اختلافی چشمگیر بهترین بازی فیلم را ارائه میدهد و پس از چند فیلم که به نظر میرسید صرفا به دلیل روابط سینماییاش در آنها حضور دارد خودش را بازیگر مستعدی نشان میدهد.
«گناهکار» موفق میشود با قصهای پرکشش و بدون لکنت و با انتخاب روایت مناسب به چند موضوع مهم به طور همزمان بپردازد، بدون اینکه به دام شعار بیفتد و اتفاقا تعمدی هم برای اشک گرفتن از مخاطب ندارد، چیزی که برخی از مخاطبان هندی از آن به عنوان نقص یاد میکنند و اتفاقا جزء محاسن فیلم محسوب میشود. «گناهکار» هم نظام مردسالار هند را نقد میکند و هم به نوع مواجهه صفر و صدی مردم با جنبش مهمی مثل me too نقد جدی دارد. هم آقازادگی و فساد مسئولین هند را به چالش میکشد و هم درباره موضوع مهم کودکآزاری و تشویق به سکوت قربانی حرف میزند.
معمولا فیلمهای اینچنینی از تعدد موضوعاتی که دربارهشان حرف میزنند ضربه میخورند و همین پرگویی تبدیل به پاشنه آشیلشان میشود؛ «گناهکار» اما کاملا درست و دقیق و به هر کدام از موضوعاتش به اندازه میپردازد و تا موضوعات متنوعاش درباره مشکلات زنان از کار بیرون نزند و در دل قصه جای بگیرد. مثلا اشارهاش به کودکآزاری در حد چند دیالوگ کوتاه است که با به موقع گفتنشان به رغم کوتاهی اثر حداکثریاش را میگذارد. از طرفی اشارهاش به دیالوگ طلایی آمیتاب باچان در فیلم «صورتی» که بارها و بارها به ویژه هنگام پرشور شدن جنبش me too در هند به اشتراک گذاشته شده است؛ تلاش میکند بر این مهم تاکید کند که اصلا اهمیتی ندارد زنی که مورد آزار جنسی قرار میگیرد چطور قضاوت میشود، نجیب است یا نانجیب! خودش هم از خدا خواسته برای ارتباط با آن پسر است یا نه! نارایان با تکرار چند باره «نه یعنی نه!» و با ارجاع به فیلم مهم «صورتی» تاکید میکند هر زنی با هر ویژگیای وقتی پاسخاش به ارتباطی «نه» است، هر ارتباطی پس از آن دستدرازی و تجاوز محسوب میشود.
نارایان با نامتعادل نشان دادن رفتارهای دختری که مورد تعدی قرار گرفته و با به تصویر کشیدن شور و اشتیاق او برای ارتباط داشتن با همان پسر، مخاطباناش را به این چالش میکشاند که آنها هم او را قضاوت کنند و مقابل او بایستند و با متجاوز همدل شوند! در واقع نارایان تعمدا میخواهد بینندهاش را با غالب مردم جامعه یکی کند تا با کپشنهای پایانی و اشاره به تمامی قربانیهایی که به خاطر قضاوتهای ما ناچار به سکوتی ابدی میشوند در پایان بزرگ بنویسد: ما همه «گناهکار» هستیم!
مرسده مقیمی