ترجمه: آناهیتا منجزی
«کوکو»، جدیدترین محصول دیزنی و پیکسار، نامه عاشقانهای به خانواده است که هم شما را میخنداند و هم به گریه میاندازد. بعد از دیدن این انیمیشن، دلتان میخواهد درباره میراث گذشتگان بیشتر بدانید و برای فرهنگ کشورتان ارزش بیشتری قائل میشوید. میگل 12 ساله (آنتونی گونزالس)، علیرغم مخالفت خانوادهاش، میخواهد مثل الگویش، ارنستو دلاکروز (بنجامین برت) یک موسیقیدان ماهر و برجسته شود و زمانی که تصمیم می گیرد خودش را اثبات کند، سر از سرزمین مردگان درمیآورد. آنجا با هکتور (گائل گارسیا برنال) آشنا میشود که به او کمک میکند درباره تاریخچه خانوادگیاش تحقیق کند. در ادامه بخشی از تازهترین گفتوگوی لی آنکریچ و آدریان مولینا، کارگردانان و دارلا کی. اندرسن، تهیهکننده این کار را با وبسایت کُلایدر میخوانید:
برای این کار چه قدر از جان و دل مایه گذاشتید و مهمترین تغییراتی که طی ساخت این فیلم در داستان ایجاد شد چه بود؟
لی آنکریچ: برای ساخت این فیلم شش سال وقت گذاشتیم، اما چهار سالش را صرف اصلاح و بازنویسی داستان کردیم. ما در آغاز این مسیر، موضع کاملا متفاوتی داشتیم. من معتقد بودم که موقعیت داستانی که میخواهیم روایت کنیم باید نقطه مقابل مراسم روز مردگان باشد، اما مطمئن نبودیم که نتیجه کار چه میشود. داستان اولیه به نوعی درباره سوگواری و غم و اندوه و فراموش کردن بود که بعد متوجه شدیم این داستان به لحاظ مضمونی با فلسفه اصلیِ روز مردگان کاملا در تضاد است. روز مردگان درباره یک وظیفه اخلاقیست که هرگز نباید فراموشش کنیم و همیشه باید آن را به خاطر داشته باشیم؛ باید داستان کسانی را که دوستشان داشتیم، شادمانه به یاد بیاوریم. این یکی از مهمترین تغییرات در داستان فیلم بود؛ زمانی که طرح اولیه را کنار گذاشتیم و دوباره از اول شروع کردیم.
دارلا کی. اندرسن: علاوه بر این، مفهوم خانواده تمام مدت در ذهنمان بود و زمانی که آدریان [مولینا] به عنوان یکی از نویسندهها کارش را شروع کرد، حتی بیشتر از ما مایل بود به این موضوع بپردازد.
«کوکو» همان عنوانی است که از ابتدا برای این فیلم میخواستید یا عناوین دیگری را هم در نظر داشتید؟
آنکریچ: عنوان دیگری در نظر نداشتیم. «کوکو» اسم رمز ما برای این فیلم بود. گاهی اوقات پیش میآید که یک اسم رمز داریم و در نهایت عاشقش میشویم. در مورد «داستان اسباببازی» هم همینطور بود. به هیچ وجه قرار نبود اسم فیلم «داستان اسباببازی» باشد. برای انیمیشن «شجاع» هم همین اتفاق افتاد.
چه چیزی باعث شد شخصیت فریدا کالو را در این داستان بگنجانید؟
آدریان مولینا: میگل موسیقیدان و هنرمند است، اما کسی را ندارد که بتواند در این مسیر به او کمک کند. او به دنبال یک الگوست؛ کسی که از او حمایت کند و تشویقش کند و چنین شخصی در خانوادهاش نیست. ما فکر کردیم اگر قرار است میگل به سرزمین مردگان برود، فرصت فوقالعادهای است که شخصیتهای مهم و تاثیرگذار سینما، هنر و تاریخِ مکزیک را نشان بدهیم و آنها کسانی باشند که او را نصیحت میکنند و برایش برنامهریزی میکنند تا بتواند کار مورد علاقه و هنرش را دنبال کند. در این داستان، فریدا کالو، یکی از مهمترین افرادیست که میگل میتواند به او نگاه کند و کسی را ببیند که برای تغییر دادن این جهان از هنر استفاده کرد.
شما کاراکتر محبوبی دارید که از ابتدا در فیلم نبوده، اما بعدها در پروسه ساخت به فیلمنامه اضافه شده باشد؟
مولینا: شخصیت محبوب من چیچارون است. او در مراحل اولیه نگارش فیلمنامه به عنوان یک شخصیت کاملا متفاوت وجود داشت، اما آن موقع هنوز وارد فیلم نشده بود. بعدا فهمیدیم واقعا فرصت خوبیست که این شخصیت را وارد فیلمنامه کنیم تا سایر شخصیتها با او آشنا شوند و بعد از داستان خارج شود و درباره خطر فراموش شدن در سرزمین مردگان توضیح بدهیم.
اندرسن: انتخاب کردن یک شخصیت خیلی سخت است، چون ما همه آنها را خیلی دوست داریم. میگل بینهایت حیرتانگیز و دوستداشتنی است و همه ما عاشق شخصیت اصلیمان هستیم. اما اگر قرار باشد شخصیتی را انتخاب کنم که به شدت با آن همذاتپنداری میکنم، باید بگویم واقعا عاشق ماما ایملدا هستم. او زنی محکم و بااراده با شخصیتی پیچیدهست که در حقیقت ستون و تکیهگاه خانوادهاش است.
آنکریچ: من هم در مورد ماما ایملدا همین را میگویم.
در مکزیک، سرزمین مردگان به اندازه سرزمین زندگان اهمیت دارد. از آنجایی که شما هیچ اطلاعاتی درباره سرزمین مردگان و ویژگیهای آن نداشتید، چطور به چنین نگاهی رسیدید؟
مولینا: وقتی به مکزیک رفتیم، گاهی از مردم میپرسیدیم: «فکر میکنید این ارواح از کجا میآیند؟» و آنها قاطعانه پاسخ میدادند: «نمیدانیم.» از این صحبتها چیز زیادی دستگیرمان نشد، اما بازدید از تمام شهرهای زیبای مکزیک به لحاظ بصری و مفهومی برای ما الهامبخش بود.
آنکریچ: با وجود این که ما داشتیم دنیای فانتزی جدیدی را خلق میکردیم، تمام تلاشمان این بود که نشان بدهیم این سرزمین مردگان در اصل متعلق به مکزیک است.