کسری ولایی
بیایید سال قبل را مرور کنیم، یعنی همان چیزی که از دریچهی رسانهها دیدیم و شنیدیم. دنیای امروز در چند حرف کلیدی خلاصه میشود: غولهای بزرگی که از میان ما میروند، سازههای بزرگ و قدیمی که ویران میشوند، خبرهایی که میان حقیقت و دروغ در نوسان اند و بچههایی که برای ساختن آينده به میدان آمده اند.
در عصر پساحقیقت، دنیا روز به روز از وجود غولها خالیتر میشود و اطلاعات بیش از هر زمانی در دسترس همه است. غولهای واقعی، به پایان میرسند ولی ردی که ازشان به جا مانده، میرسد به دست بعدیها و آنها را کامل میکند. غولهای دروغین به زمین میافتد و خردههای وجود آنها در تندباد دانایی گم میشود. در چنین شرایطی نبرد اصلی میان بچههای هزاره و آنهایی است که در سایهی غولها پنهان شدهاند، نبرد میان آینده و دیروز، نبرد میان حقیقت و افسانه.
بچههای هزارهی جدید یاد گرفتهاند تا چشم در چشم واقعیت و بدون ترس از غولها راه خودشان را بروند و دنیای خودشان را بسازند. به زمین میافتند، شکست میخورند، ولی دوباره به پا میخیزند. آنها برنده اند که از تغییر دنیا نمیترسند، چون خود آنها دارند دنیا را تغییر میدهند. کسانی میبازند که در سایهی غولهای دیروز پنهان میشوند و میخواهند با چنگ و دندان دنیا را برای خود حفظ کنند.
این راز بزرگی است که باید از میان خروارها دادههای دیده و ندیده و درست و نادرست کشف کنیم، رازی که مسیر آینده را در عصر دیجیتال و قلمروی رسانهها نشان ما میدهد. پدیدههای موفق سینمایی و تلویزیونی سال گذشته همان آثاری اند که خواسته یا ناخواسته حامل این راز بودند؛ از «وستورلد»، «کنیزنامه» و «چیزهای عجیب» بگیرید تا «جنگ ستارگان: آخرین جدای»، «برو بیرون» و محصولات مارول.
وقتش رسیده که این راز را بپذیریم و با بچههای هزاره همراه شویم، آنها برای ساختن فردا آمدهاند پس همراهشان شویم تا در دنیای فردا شریک باشیم. باشد که به قول خورههای «جنگ ستارگان» نیرو همراهیمان کند.
سال نو مبارک.