جشنواره جنوب از جنوب غربی (SXSW) در آستن همواره پیشگام تکنولوژی سینما بوده است. امسال در کنار تجربیات متنوعی که این جشنواره ارائه داد بخشی وجود داشت که همه را هیجان زده کرد. این بخش تربهی واقعیت مجازیای به نام وستورلد: تجربهی دلوس بود. سریال «وستورلد» که جیجی آبرامز و جاناتان نولان را جزو خالقان خود دارد در سال گذشته به یکی از مهمترین اتفاقات سرگرمی تبدیل شد. بسیاری از طرفداران برای کوچکترین جزییات و اطلاعات از فصل دوم سر و دست میشکانند. تجربهی واقعیت مجازی این سریال در جشنوارهی جنوب از جنوب غربی نکات قابل توجهی به طرفداران ارائه کرده. در زیر چند نکتهی مهم را مرور میکنیم.
ساموراییها نقش بیشتری در سریال خواهند داشت. در جایی از پارک وستورلد سامورایی یاغیای در سوییتواتر دیده میشود که البته کسی کاری به کارش ندارد. این نکته به این معنا است که ساموراییها فقط در جهان ساموراییشان نخواهند ماند. آیا دلوس کنترل پارکهایش را از دست میدهد؟ آیا کابویها با ساموراییها می جنگند یا اینکه با هم متحد میشوند تا از اربابانشان انتقام بگیرند؟
یکی از مهمترین ویژگیهای فصل یک «وستورلد» این بود که میزبانان نمیدانستند که در واقع میزبان هستند اما در فصل دوم این ویژگی متفاوت است. صحنهای در سریال در جایی از این واقعیت مجازی وجود دارد که دو کابوی به بار میآیند و درحالی که نوشیدنی مینوشند، یکیشان میگوید: «ما چیزی جز یک مشت خل وچل نیستیم.» آنها به این نکته اشاره میکنند که ما جزوی از نمایش فرعی هستیم در حالی که آدمها میآیند تا کاری را میخواهند انجام دهند. البته در اینجا اشارهای به اینکه آنها انسانند یا ربات نمیشود.
هر چه درون پارک وستورلد عمیقتر بشوی به نکات عجیبتری برمیخوری. یکی از مثالهای این ویژگی زمانی است که به گوشهی سوییتواتر میرسی و قبرستانی را پیدا میکنی که در آن زنی به دنبال نشانههایی درون زمین است. پس از چند لحظه متوجه میشوی که آن نشانهها در واقع یک سری عددند. عدد صفر با دایرههایی درونش، عدد چهار بالای دو تا دو،بیست و دو و سپس 4/22 که روز منتشر شدن فصل دوم است. نزدیکتر که میشوی پشت زن قبری وجود دارد که اگر رویش را بخوانی نوشته «دلورس آبرناتی»، شخصیتی که ایوان ریچل وود بازی میکند. نکتهی جالب این است که اگر درون قبر را بکنی یک ماز پیدا میکنی.
در جلوی هتل کلورادو دوئلی برقرار است. یکی از کابویها شلیک میکند و روی زمین میافتد. صدای شلیک شدن هفت تیر آنقدر بلند است که نگاه همه را به سمت خود بر میگرداند. برعکس آن چه که فکر میکنید این نبرد توسط دو میزبان انجام نشده. کابوی شلیککننده اشک شوق میریزد و میگوید که بالاخره بعد از هفت بار تلاش توانسته بازی را شکست دهد. دیگری هم میگوید که چطور سالی اعصابش خورد خواهد شد وقتی بفهمد که این صحنه را از دست داده. سپس زنی فریاد میزد: «همه کاربردهای حرکتی را متوقف کنید» ناگهان همه خشکشان میزند. مردان و زنان سفید پوشی میآیند، جنازه را بررسی میکنند و دربارهی اینکه زمانی زیادی را روی این جسد وقت گذاشتهاند صحبت میکنند.