دنیای تصویرآنلاین-پگاه ارضی که سالها خارج از ایران زندگی کرده است و تحصیلکرده سینماست و تا پیش از «نبات» چندین کار کوتاه ساخته، حالا اولین اثر بلند سینماییاش را در ایران ساخته است. فیلمی که داستانی ساده و خانوادگی دارد و حالا نزدیک به یک ماه از اکران آن میگذرد. با او درباره «نبات»، چرایی ساختن آن و مصائب ساختن فیلم اول گپی کوتاه زدهایم که در ادامه میخوانید.
شما بیش از ده سال خارج از ایران زندگی کردید و درس سینما خواندید. چرا برگشتید و به فیلمسازی در ایران پرداختید؟
من عاشق ایران هستم، همیشه هم عاشق ایران بودهام. وقتی مهاجرت کردیم سن کمی داشتم. همیشه دوست داشتم برگردم و در ایران زندگی کنم. عاشقانه دوستش دارم و محل مورد علاقه من برای زندگی است. کسی که در این خاک به دنیا آمده باورهایی در وجودش نهادینه شده، که مختص همین کشور است؛ یک سری فرهنگها و سنتها. به نظرم هرکسی تا در کشور خودش تبدیل به فیلمساز خوبی نشود و موفق نباشد، نمیتواند کارگردان بینالمللی خوبی هم شود. من دوست دارم دغدغهای را به تصویر بکشم که تصویری از جامعه خودم باشد که اگر بناست اثری بگذارد و کمکی بکند، برای کشور خودم باشد. فکر میکنم ایران الان بیشتر از هر موقعی نیاز دارد تا همه فرزندانش از هر صنفی در کشور حضور داشته باشند و برای این کشور کار کنند.
چقدر ساخت فیلم کوتاه در روند تسلط شما برای ساخت نبات کمک کرد؟
ساختن فیلم کوتاه کمک بسیار بزرگی است. اصلا یکی از دلایل مهم ساختن فیلم کوتاه آمادگی برای ساختن فیلم بلند است. به ویژه که در فیلم کوتاه نقش آچار فرانسه را بازی میکنی! یعنی ممکن است به عنوان کارگردان باشی در عین حال نویسنده و تهیهکننده نیز باشی. حتی گاهی ناچاری خودت صدا و تصویر را بگیری! چون واقعا به ندرت پیش میآید که در یک فیلم کوتاه، همه چیز را مانند یک اثر سینمایی در اختیار داشته باشی و همین آچار فرانسه بودن تو را آمادهتر میکند. علاوه بر اینکه در فیلم کوتاه آزمون و خطاهایی انجام میدهی که عملا در فیلم بلند جایی برای امتحان کردنش نداری و آن تجربهها باعث میشود بهترین تصمیم را بگیری.
«نبات» داستان خانوادگی جذابی را روایت میکند. چرا برای اولین فیلم خود چنین قصه ای را انتخاب کردید؟
من برای اولین قصه خودم روایت خانوادگی انتخاب کردم چرا که در این مقطع احساس میکنم در همه جای دنیا نیاز ما نگاه به خویشتن و روابطمان در زندگی خانوادگی است. انگار از مسائل انسانی فاصله گرفتهایم، آدمها خشنتر شدهاند و… فکر میکنم لازم است از روابط خانوادگی خودمان شروع کنیم، از اصلاح کردن خودمان. شاید خیلی هم خوب باشد که فیلمی پیامهای بلند و رسای اجتماعی بدهد اما دغدغه فعلیام روابط خیلی ابتدایی خانوادگی است که همانها هم به نظرم با مشکل مواجه است. به نظرم زمانش شده که همه به عقب برگردیم و از خودمان شروع کنیم و روی مسائلی مثل عشق، محبت و کینه که در زندگی همهمان هم هست، کار کنیم.
یکی از نکات مثبت فیلم دیالوگنویسی روان و بازی خوب دختر نوجوان (ستایش محمودی) است. او را چطور پیدا کردید؟ و چطور توانستید با او ارتباط برقرار کنید و از او بازی بگیرید؟
من در 90% فیلمهای کوتاهم با کودکان و نوجوانان کار کردهام به همین دلیل میتوانم با اطمینان بگویم که ستایش محمودی یکی از با استعدادترین بچههایی است که تا کنون دیدهام. برای همین فیلم هم من بازیگران و نابازیگران بسیاری را دیدم اما ستایش واقعا عالی بود. من از او کار تئاتر دیدم و تعریفش را هم از کسانی که با او کار کرده بودند، شنیده بودم. چون او از پنج سالگی کار میکند. حتی جوایز مختلفی برده است، منتها متاسفانه چون فیلمهایش توقیف بوده است هیچ کدام به اکران عمومی در نیامده و اگر اشتباه نکنم «نبات» اولین فیلمی است که از او به نمایش درمیآید اما من از او کار «هتلیها» را دیدم و یک کار نمایشنامهخوانی، علاوه بر آن تست هم گرفتم و همانجا متوجه شدم بهترین گزینه است. ستایش بازیگری است که بسیار بیشتر از سنش میفهمد و هوش بالایی دارد و خوب نقش را درک میکند. این بسیار کار مرا راحت میکرد به ویژه که بنا بود در کنار یکی از بهترین بازیگران مرد ایران قرار بگیرد و همینطور کنار یکی از بازیگران خوب زن ایران. این بسیار مهم بود که تسلطی داشت باشد تا بتواند مقابل آقای حسینی از پس کار برآید و خدا را شکر که انتخابم درست بود و جواب داد.
حضور شهاب حسینی در «نبات» که اولین تجربه فیلمسازی شما در زمینه فیلم بلند است، چطور پیش آمد؟
وقتی فیلمنامه را تمام کردم اولین کسی که برای این نقش به نظرم آمد آقای حسینی بود چون من دنبال کسی بودم که بتواند کاراکتر سعید را بازی کند و علاوه بر توانایی بازیگری، ظاهر و فیزیک ایشان هم برایم مهم بود. میخواستم مخاطب ببنند این فرد از هر نظر، چه ظاهری، چه مادی و چه اخلاقی ویژگی ازدواج مجدد را داشته اما ترجیح داده به خاطر دخترش مجرد بماند و اصلا جذابیت ماجرا همین است که این آدم در کنار شیرینیهای شخصیتاش انتخاب کرده کنار دخترش باشد و خودش را وقف او کند. وقتی درباره کار با ایشان صحبت کردیم سر کار دیگری بود؛ برای همین ما بعد از توافق با ایشان صبر کردیم کارش تمام شود و ایشان هم بسیار لطف داشت و تمام تلاشش را کرد تا هر چه زودتر به «نبات» بپیوندد و واقعا هم با تمام انرژیاش کنار ما بود.
مسلما ساخت اولین فیلم بلند سختیهای خاص خودش را دارد. چه توصیهای برای فیلمسازان جوانی دارید که میخواهند تازه شروع به فیلمسازی کنند؟
سوال بسیار سختی است! من تنها چیزی که میتوانم به فیلمسازان جوان بگویم این است که پیش از هر چیز دست از تلاش برندارند و بدانند اولین کسی که باید آنها را باور کنند خودشانند، وقتی نسبت به خودشان باور داشته باشند بقیه نیز به راحتی آنها را باور میکنند. نکته مهم دیگر این است که برای رسیدن به هدفشان صداقت و درستی پیش بگیرند، درک میکنم که با وجود تمام سختیهایی که سر راهشان قرار دارد، مسیرهای سادهتر وسوسهبرانگیزند اما این مسیرها ممکن است بیاخلاقی و آلودگیهایی داشته باشد که واقعا لازم است از آن دوری کنند و بدانند مقاومت و تلاش ثمره خوبی خواهد داشت. علاوه بر اینها مهم است که نترسند؛ نترسند از کار کردان با بزرگان، از زدن حرف حق و… ممکن است بارها تشویق به سکوت شوند اما حتما حقشان را بگیرند و سکوت نکنند. طبعا در کنار اینها تلاش، تواضع و توکل به خدا میتواند آنها را به هدفشان برساند. کار دشواری است اما شدنی است. نکته بسیار مهم دیگر این است که دانششان را دائما بروز کنند؛ کتاب بخوانند، اطراف را خوب و دقیق مشاهده کنند، فیلم ببینند و هیچگاه گمان نکنند علمشان کافیست و دیگر نیازی به یاد گرفتن ندارند.