بایگانی‌ها

از همکاری با کیشلوفسکی و هانکه تا شرح درونیات یک بازیگر

پروژه جدید ژولیت بینوش مشخص شد
پروژه جدید ژولیت بینوش مشخص شد

ترجمه: علی عابدی

اجرای نمایش آنتیگونه در کینگ تئاتر شهر ادینبورگ از بخش‌های جشنواره بین‌المللی ادینبورگ امسال است و همین نمایش بهانه‌ای بوده برای بازگشت بازیگر مشهور فرانسوی به صحنه.
ژولیت بینوش بازیگر سرشناس و محبوب فرانسوی که  نمایش کلاسیک  آنتیگونه اثر  سوفوکل تراژدی‌نویس مشهور یونانی را در جشنواره بین‌المللی ادینبورگ روی صحنه داشته، طی یک گفتگوی مجازی به سؤالات طرفدارانش پاسخ داد و از لحظات به یادماندنی سه‌گانه سه رنگ تا پشیمانی و حسرت‌هایش کرده است.

بخش‌هایی از پرسش و پاسخ طرفداران سینما با ژولیت بینوش را می‌توانید در دنیای تصویر آنلاین بخوانید.

 

ایفای متوالی نقشی در «آنتیگونه» در عین هیجان‌انگیز بودن بسیار طاقت فرسا است و هرشب باید با انرژی دوباره روی صحنه حاضر شوید تا با مخاطب جدید ارتباط برقرار کنید. این فرایند چه احساسی دارید؟

خسته کننده است، اما نمی‌توانم از آن دست بردارم! یونانی‌ها بسیار بیرحم‌اند، اما روایت این افسانه‌ها برای من لذت و افتخار زیادی به همراه دارد!

 

من از طرفداران پروپا قرص شما هستم، خودتان را فردی درون‌گرا می‌دانید یا برون‌گرا؟

درون‌برون‌گرا! احتمالاً!

 

سکانس ریختن قهوه روی بستنی وانیلی در سه رنگ همیشه ذهن من را درگیر کرده بود، نتیجه آن مطبوع بود؟

بستنی را به یاد نمی‌آورم… احتمالاً فیلم‌های خودم را زیاد تماشا نمی‌کنم!

 

در فیلم شکلات شما نقش زنی شاغل در فرانسه را ایفا کردید، و درآن فیلم به طور کامل به زبان انگلیسی صحبت می‌کردید، برای شما عجیب نبود؟

به نظرم دنیای شکلات بسیار جهانی است و فراتر از گویش پیش می‌رود، صحبت به زبان انگلیسی در نقش یک زن فرانسوی به هیچ عنوان آزار دهنده نبود.

 

بهترین کتاب مفهمومی که خواندید؟

اخیراً کتاب نماد شناسی بدن انسان را خواندم که خیلی جذاب وعمیق بود. نسخه انگلیسی کتاب در فصل پاییز به چاپ می‌رسد.

 

نقشی هست که حسرت ایفای آن را داشته باشید؟ یا نقشی که از ایفای آن پشیمان شده باشید؟پشیمانی و حسرت احساساتی نیستند که من با آن‌ها زندگی کنم. من اشتباهاتی داشتم که از تمامشان برای پیشرفت و تکامل در زندگی و عرصه بازیگری استفاده کرده‌ام. انتخاب با فکر و ذهن ممکن است اندکی بعد به پشیمانی منجر شود، اما انتخاب با قلب جای هیچگونه حسرتی باقی نمی‌گذارد حتی اگر از فجیع‌ترین اشتباهات فردی باشد! زمانی که فیلمی می‌بینم که بازیگر در آن به خوبی نقش را درآورده حتی اگر آن نقش به من هم پیشنهاد شده باشد از آن لذت می‌برم، تماشای هنر ناب همیشه لذت‌بخش است. من سختی‌های زیادی را در زندگی تجربه کرده‌ام، اما همیشه تلاش کردم تا از آن‌ها در جهت خلاقیت بیشتر ذهنم استفاده کنم.

 

فکر می‌کنید شخصیت شما در ابرهای زیلس ماریا بازیگری سبک متد بود؟

من سبک‌های متفاوتی را در دوران حرفه‌ای بازیگری تجربه کرده‌ام، وهمیشه تلاشم بر این بوده که چیز جدیدی ارائه کنم، این کار من را جوان نگه می‌دارد. برای زیلس ماریا من زیر نظر مربی آمریکایی خوبی مثل سوزان باستون تمرین کردم و برای دیالوگ‌ها از دستیار و دوست خوبم لارا کمک گرفتم. درباره‌ی بازیگری متد باید بگویم که به طور مثال برای نمایش آنتیگونه من از کار بازیگرانی مثل النورا دوزه که از برجسته‌ترین بازیگران تئاتر در تمام ادوار بوده الهام گرفته‌ام، اما همیشه سعی داشتم تا با خلاقیت و نوآوری کاراکتر مورد نظرم را ایجاد کنم طوری که مخاطب با آن ارتباط احساسی برقرار کند. روش‌های زیادی برای ایفای یک نقش وجود دارد ولی  به‌نظرم در آخر باید سبک خود را خلق کنید!

 

هفته گذشته به طور اتفاقی سه رنگ: آبی را دوباره تماشا کردم و یادم آمد که شما چقدر بازیگر توانایی هستید! تجربه کار با کیشلوفسکی چگونه است؟

خب خیلی ممنونم! به عنوان یک بازیگر وقتی با کارگردان زیرک و کاربلدی مثل کیشلوفسکی و عوامل فوق العاده‌اش کار می‌کنید، چیزی جز کار خوب از شما بیرون نمی‌آید! من از نظر تماتیک بسیار ارتباط احساسی‌ای با فیلم برقرار کردم، چون یکی از دوستان صمیمی من به تازگی فرزندش را از دست داده بود و من خیلی چیزها را از نزدیک لمس کرده بودم. به نظرم چیزی که به اجرای من در فیلم عمق زیادی داد اضافه کردن تصویر سیاه در آخر صحنه در مرحله تدوین توسط کیشلوفسکی بود، که به تماشگر اجازه می‌دهد تا به تحولات درونی کاراکتر من عمیق‌تر فکر کند. برای کیشلوفسکی تدوین کلید اصلی کار یک کارگردان محسوب می‌شد، او به تنهایی و بدون مزاحمت، سلیقه شخصی‌اش را پیاده می‌کرد و به ریتم صحیح مدنظرش می‌رسید.

 

کد مجهول یکی از فیلم‌های محبوب من است، امکانش وجود دارد تا کمی از تجربه کار با میشائیل هانکه صحبت کنید؟

کد مجهول از جمله کارهای مورد علاقه من هم هست. من خوش‌حالم که در این مورد خاص از من سؤال شد، این فیلم نشان می‌دهد که زندگی رحم و انصافی ندارد! قیاس سبک زندگی غربی با کشورهای فقیرتر آدم را به فکر وا می‌دارد. این فیلم اولین همکاری من با  میشائیل هانکه بود، در همان ابتدای کار توانایی عجیب او در شناخت و درک درونیات یک بازیگر برق از سر من پراند! او موشکافانه تمام حرکات و رفتار من را زیر نظر داشت. از آن‌جایی که خود او تجربه گذراندن ورکشاپ‌های بازیگری را دارد از سختی کار یک بازیگر به خوبی مطلع است و می‌داند که بازیگری چه ماجراجویی عجیبی است. به نظر می‌رسد که او از درونیات انسان‌ها خبر دارد! تجربه کار با او فوق‌العاده بود.

 

از نظر من یکی از بهترین اجراهای شما که نشان‌دهنده‌ی نبوغتان در بازیگری است فیلم  پنهان است. نظر شما درباره‌ی پایانب‌ندی عجیب فیلم چیست؟

همان طور که می‌دانید هانکه علاقه‌ای برای جواب دادن سؤالات تماشاگر ندارد، به جای آن تلاش می‌کند که تماشاگرا به  فکر کردن و قضاوت شخصی وادارد. برای همین هم من جواب این معما را نمی‌دهم و آن را به خودتان واگذار می‌کنم! نداشتن جواب اصلی به فکر کردن از جنبه‌های گوناگون دیگر کمک کرده و ذهن را باز می‌کند، حتی احساسات عمیقی را جریحه‌دار می‌کند!