اردوان وزیزی
جنگ بین روسیه و اوکراین عملا در فوریه ۲۰۱۴ آغاز شد.به دنبال وقوع انقلاب موسوم به انقلاب کرامت در اوکراین،روسیه شِبهجزیره کریمه را اشغال و به خاک خود الحاق کرد و از جنگ بین جدایی طلبان هوادار روسیه با ارتش اوکراین در نبرد دونباس حمایت نمود.هشت سال اول این مناقشه شاهد رویاروییهای متعدد بین این دو کشور بود تا این که در فوریه ۲۰۲۲ روسیه تهاجمی تمام عیار و عظیم را بر علیه اوکراین کلید زد و شروع به اشغال بخشهای وسیعترین از این کشور نمود.
حمله به شهر ماریوپل و متعاقب آن محاصره ۸۶ روزه این شهر که درنهایت منجر به سقوط و اشغال کامل آن در ۲۰ ماه می شد بنا به دلایل گوناگون نقطه عطفی در جنگی که هنوز هم ادامه دارد محسوب میشود.با آغاز تهاجم روسیه به ماریوپل گروهی از خبرنگاران اوکراینی به منظور پوشش اخبار و مستند کردن وقایع جنگ وارد این شهر میشوند.آنها طی مدت بیست روز حضور در این شهر با شجاعتی مثال زدنی تصاویری هولناک ثبت میکنند که به منبعی دستاول ـ و تنها منبع ـ برای آگاهی مردم جهان از فجایعی که در ماریوپل رخ داده است بدل میشود.با پیشروی سریع نیروهای ارتش روسیه و افزایش احتمال سقوط قریبالوقوع شهر تمام خبرنگاران خارجی در روز هفتم ماریوپل را ترک میکنند اما گزارشگران اوکراینی میمانند و به کارشان ادامه میدهند.همین تصاویر اختصاصی و یگانه است که به عنوان اخبار جنگ از تمام شبکههای خبری پخش میشود و مردم جهان را از وقایع خونبار ماریوپل آگاه میکند.مستند درخشان و تکاندهنده “۲۰ روز در ماریوپل”حاصل تهور و وطنپرستی و حس مسئولیت پذیری خبرنگارانی است که در زیر بمباران و خون و آتش کنار مردم ماریوپل ماندند تا چهره کریه جنگ بر علیه غیرنظامیان گرفتار و بلادفاع را پیش چشم جهانیان به نمایش بگذارند.جایی در اوایل این مستند یکی از سربازان اوکراینی از تصویربردار میخواهد فیلم نگیرد و کارش را متوقف کند.ولی او در جواب اشاره میکند که این جنگی تاریخی است و روا نیست ثبت نشود؛پاسخی در خور و هوشمندانه که هدف و جوهره بنیادین فیلم را آشکار میسازد.تصاویری که دوربین این مستند ـ به مثابه چشم بینای گزارشگر/مستندساز ـ ثبت میکند چنان دهشتناک است که تماشای آن تقریبأ در اکثر لحظات خارج از توان و تحمل بیننده است.
حضور دائمی و پیوسته و لحظه به لحظه تیم خبرنگاران و تصویربرداران در کنار مردم غیرنظامی که بیرحمانه کشته میشوند مرز حائل بین مشاهدهگر/مشاهدهشونده/وسیله مشاهده را از بین میبرد و حذف میکند.به همین علت است که وقتی مادری پیکر خونآلود فرزند هجده ماهه کشته شدهاش را نوازش میکند،پدری بالای سر جسد پسر نوجوانش گریه سر میدهد،دختر چهار سالهای روی تخت بیمارستان جان میدهد یا یک مرد و زن مسن و آواره در اثر بمباران در شهر پرسه میزنند و برای ویرانی خانهشان مویه میکنند حس درد و رنج وصفناپذیرشان به شکلی بلاواسطه و عمیق به مخاطب منتقل میشود.خط روایی این مستند با پی گرفتن پیشروی نیروهای روس و نزدیک شدن تدریجی آنها به شهر و حوادث منتج از آن و همچنین تلاش خستگی ناپذیر پزشکان و کادر درمانی برای نجات جان مجروحان جلو میرود.آتشباران زیرساختهای شهر توسط جنگندههای روسی و فقدان مواد غذایی و آب و برق و اینترنت و مهمتر از اینها کمبود و نبود دارو و تجهیزات پزشکی سببساز وضعیتی آخرالزمانی شده که با جلوتر آمدن نیروهای روسیه هر لحظه و هر روز تشدید میشود.دوربین مضطرب و ناآرام فجایع را در قاب میگیرد و ثانیهای از حرکت بازنمیایستد.مستندها دروغ نمیگویند.راستگویی و بازنمایی حقیقت با ذات مستند عجین است.اهمیتی ندارد اگر پوتین تهاجم و تجاوز نظامی را عملیات ویژه خطاب کند.اهمیتی ندارد اگر سفیر روسیه در سازمان ملل بمباران بیمارستان کودکان و زایشگاه ماریوپل را تصاویر دستکاری شده بداند.اهمیتی ندارد اگر رسانههای روسیه مردم ماریوپل را بازیگر و هنرپیشه توصیف کنند.چرا که حقیقت، زنده و گزنده آن بیرون حضور دارد.مستندها دروغ نمیگویند.